overindulgence

/ˌoʊvərɪnˈdʌldʒəns//ˌəʊvərɪnˈdʌldʒəns/

معنی: افراط، ازادی بیش از حد دادن
معانی دیگر: اغماض بیش از حد، لوس کردن، ننر کردن، فزون بخشودگی، نادیده پنداری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of indulgence.

جمله های نمونه

1. The menu offers a temptation to over-indulgence.
[ترجمه گوگل]منو وسوسه ای برای افراط و تفریط ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]منوی غذا، وسوسه ای را برای بیش از حد مجاز نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After the annual over-indulgence your New Year resolutions will probably include healthy eating.
[ترجمه گوگل]پس از افراط سالیانه، تصمیمات سال نو شما احتمالاً شامل تغذیه سالم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بعد از گذشت بیش از حد، تصمیمات سال جدید شما احتمالا شامل خوردن غذاهای سالم خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must avoid overindulgence and conspicuous consumption.
[ترجمه گوگل]ما باید از زیاده روی و مصرف آشکار خودداری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از overindulgence و مصرف آشکار اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Escapist tendencies may lead to overindulgence.
[ترجمه گوگل]گرایش‌های فرار ممکن است به زیاده‌روی منجر شود
[ترجمه ترگمان]گرایش های escapist ممکن است منجر به overindulgence شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Extravagance and overindulgence are not a cure if you're feeling sorry for yourself.
[ترجمه گوگل]اسراف و زیاده روی، اگر برای خود متاسف هستید، درمان نیست
[ترجمه ترگمان]اگر به خاطر خودت احساس تاسف کنی، extravagance و overindulgence درمانی هم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Overindulgence could lead to problems with digestion.
[ترجمه گوگل]زیاده روی می تواند منجر به مشکلات گوارشی شود
[ترجمه ترگمان]overindulgence می تواند منجر به مشکلاتی با هضم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Overindulgence in computer games contributes to myopia and obesity.
[ترجمه گوگل]زیاده روی در بازی های رایانه ای به نزدیک بینی و چاقی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]overindulgence در بازی های کامپیوتری منجر به چاقی و چاقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The child was spoiled by overindulgence.
[ترجمه گوگل]کودک در اثر افراط و تفریط لوس شد
[ترجمه ترگمان]کودک توسط overindulgence لوس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because of overindulgence in food and drink, he is really fat now.
[ترجمه گوگل]به دلیل افراط در غذا و نوشیدنی، او اکنون واقعا چاق است
[ترجمه ترگمان]به خاطر overindulgence در غذا و نوشیدنی، اون الان خیلی چاقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Overindulgence will be a problem if you are out in a social setting.
[ترجمه گوگل]اگر در یک محیط اجتماعی هستید، زیاده روی مشکل ساز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر در یک محیط اجتماعی حضور داشته باشید، مشکل می تواند مشکل ساز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Control appetite. Overindulgence clogs body and mind.
[ترجمه گوگل]اشتها را کنترل کنید افراط و تفریط بدن و ذهن را مسدود می کند
[ترجمه ترگمان] اشتهای \"کنترل\" جسم و جسم و مغز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Overindulgence leads to ruin.
[ترجمه گوگل]زیاده روی منجر به تباهی می شود
[ترجمه ترگمان]overindulgence منجر به نابودی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Overindulgence will mean poor health.
[ترجمه گوگل]زیاده روی به معنای سلامت ضعیف خواهد بود
[ترجمه ترگمان]overindulgence به معنای سلامتی ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You must learn moderation to avoid liver problems or other problems related overindulgence.
[ترجمه گوگل]شما باید اعتدال را یاد بگیرید تا از مشکلات کبدی یا سایر مشکلات مربوط به زیاده روی نکنید
[ترجمه ترگمان]شما باید اعتدال را یاد بگیرید تا از مشکلات کبد یا مشکلات دیگر مربوط به overindulgence اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افراط (اسم)
excess, frill, self-indulgence, indulgence, extravagance, intemperance, overindulgence, plethora, superfluity, exorbitance, exorbitancy

ازادی بیش از حد دادن (اسم)
overindulgence

انگلیسی به انگلیسی

• excessive indulgence; excessive self-indulgence; spoiling

پیشنهاد کاربران

Overindulgence refers to the act of consuming or experiencing something in excessive amounts, often beyond what is considered normal or healthy.
مصرف یا تجربه چیزی در مقادیر بیش از حد، اغلب فراتر از آنچه طبیعی یا سالم تلقی می شود
...
[مشاهده متن کامل]

زیاده روی در مصرف
مثال؛
He suffers from overindulgence in food and drinks.
A person might say, “I need to cut back on my overindulgence in shopping. ”
Another example could be, “Her overindulgence in social media is affecting her productivity. ”

اسان گیری های افراطی
ازادی بیش از حد دادن

بپرس