overheads


هزینه ثابت عمومی

جمله های نمونه

1. We need to reduce our overheads.
[ترجمه گوگل]ما باید هزینه های سربار خود را کاهش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما نیاز داریم هزینه های سربار خودمان را کاهش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their offices are in London so the overheads are very high.
[ترجمه گوگل]دفاتر آنها در لندن است، بنابراین هزینه های اضافی بسیار بالا است
[ترجمه ترگمان]دفاتر آن ها در لندن است تا سربار زیاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Heavy overheads reduced his profits.
[ترجمه گوگل]سربار سنگین سود او را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]هزینه های سربار زیاد سود خود را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They have employees, profits, overheads and customers to be supplied on a regular basis.
[ترجمه گوگل]آنها کارکنان، سود، سربار و مشتریانی دارند که باید به طور منظم عرضه شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها کارمندان، سود، هزینه های سربار و مشتریان را به طور منظم تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are overheads when defining and manipulating hierarchies, and this is particularly apparent when comparisons are made with the relational approach.
[ترجمه گوگل]هنگام تعریف و دستکاری سلسله مراتب، هزینه های سربار وجود دارد، و این امر به ویژه هنگامی که مقایسه با رویکرد رابطه ای انجام می شود، آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]در هنگام تعریف و دستکاری سلسله مراتب، سربار زیادی وجود دارد و این به خصوص زمانی آشکار است که مقایسه ها با رویکرد ارتباطی صورت گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They will cut office overheads by startling amounts and be the new cost leaders.
[ترجمه گوگل]آنها هزینه های سربار دفتر را با مبالغ شگفت انگیز کاهش خواهند داد و رهبران جدید هزینه خواهند بود
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه های سربار را با مقادیر شگفت آوری کاهش خواهند داد و رهبران جدید هزینه خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are obviously more overheads when the client group is geographically dispersed rather than grouped together in a home.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که وقتی گروه مشتری از نظر جغرافیایی پراکنده شده باشد، به جای اینکه در یک خانه با هم گروه شوند، هزینه های سربار بیشتری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]زمانی که گروه مشتری از لحاظ جغرافیایی پراکنده می شود به جای گروه بندی در یک خانه، هزینه های سربار بیشتری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But as a one-man band, his overheads were similarly negligible.
[ترجمه گوگل]اما به عنوان یک گروه تک نفره، هزینه های سربار او به طور مشابه ناچیز بود
[ترجمه ترگمان]ولی به عنوان یک گروه یک نفره، سربار او نیز ناچیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jean Downie advised a 10% addition to cover overheads.
[ترجمه گوگل]ژان داونی توصیه کرد که 10 درصد برای پوشش سربار اضافه شود
[ترجمه ترگمان]جین Downie به افزودن ۱۰ % برای پوشش هزینه های سربار توصیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What costs and overheads should be included in the work in progress and the finished goods?
[ترجمه گوگل]چه هزینه ها و سرباری باید در کار در حال انجام و کالای تمام شده لحاظ شود؟
[ترجمه ترگمان]چه هزینه ها و هزینه های سربار باید در کار پیشرفت و کالاهای تمام شده گنجانده شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The costing of indirect costs or overheads is discussed in detail in Chapter
[ترجمه گوگل]هزینه یابی هزینه های غیرمستقیم یا سربار به تفصیل در فصل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]هزینه هزینه های غیر مستقیم یا هزینه های سربار در فصل به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sub-letting may seem an obvious way to reduce overheads and generate income.
[ترجمه گوگل]اجاره فرعی ممکن است راهی واضح برای کاهش سربار و ایجاد درآمد به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]عدم اجازه به عنوان یک روش بدیهی برای کاهش هزینه های سربار و تولید درآمد به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But as large companies have big overheads and do not like risky ventures they often do not want to become involved.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که شرکت‌های بزرگ سربار زیادی دارند و سرمایه‌گذاری‌های پرخطر را دوست ندارند، اغلب نمی‌خواهند درگیر شوند
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که شرکت های بزرگ هزینه های سربار زیادی دارند و کاره ای پر ریسک را دوست ندارند اغلب نمی خواهند درگیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you move to a smaller office you will reduce your overheads.
[ترجمه گوگل]اگر به یک دفتر کوچکتر نقل مکان کنید، هزینه های اضافی خود را کاهش خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر به دفتر کوچک تری مراجعه کنید، سربار شما را کاهش خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We are having to cut our costs to reduce overheads and remain competitive.
[ترجمه گوگل]ما مجبوریم هزینه های خود را کاهش دهیم تا سربار را کاهش دهیم و رقابتی باقی بمانیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبوریم هزینه های خود را کاهش دهیم تا هزینه های سربار را کاهش دهیم و همچنان رقابتی باقی بمانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

دیتاشو
هزینه های مازاد
هزینه های ثابت و همیشگی مثل قبض برق و گاز و اجاره و. . .
Once your overhead expenses grow too high, it can become difficult for you to pay them on time and you might eventually . see yourself running out of money
هزینه های سربار

بپرس