• : تعریف: a machine, used in teaching, that projects a transparency upon a mirror, which then reflects it in enlarged form upon a wall.
جمله های نمونه
1. She used an overhead projector to illustrate her talk.
[ترجمه alice] او برای توضیح دادن صحبتش از یک پروژکتور استفاده کرد
|
[ترجمه گوگل]او از یک پروژکتور بالای سر برای نشان دادن صحبت هایش استفاده کرد [ترجمه ترگمان]او از یک پروژکتور سر بالا استفاده می کرد تا حرف او را روشن کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Can someone set the overhead projector up?
[ترجمه گوگل]آیا کسی می تواند پروژکتور بالای سر را تنظیم کند؟ [ترجمه ترگمان]میشه یه نفر یه پروژکتور رو راه بندازه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Transfer this information to an overhead projector acetate sheet.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات را به ورق استات پروژکتور بالای سر منتقل کنید [ترجمه ترگمان]این اطلاعات را به یک ورقه acetate projector معمولی انتقال دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you know your speaker wants an overhead projector, make sure they've got one that works.
[ترجمه گوگل]اگر میدانید که اسپیکر شما یک پروژکتور بالای سر میخواهد، مطمئن شوید که آنها پروژکتوری دارند که کار میکند [ترجمه ترگمان]اگر شما می دانید که گوینده شما یک پروژکتور بالای سر می خواهد، مطمئن شوید که آن ها یکی از آن ها را پیدا کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Use of an overhead projector is advised.
[ترجمه گوگل]استفاده از پروژکتور بالای سر توصیه می شود [ترجمه ترگمان]از یک پروژکتور سربار استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Manion turned off the overhead projector and took a few minutes to answer questions from the students.
[ترجمه گوگل]مانیون پروژکتور بالای سر را خاموش کرد و چند دقیقه ای به سوالات دانش آموزان پاسخ داد [ترجمه ترگمان]Manion پروژکتور را خاموش کرد و چند دقیقه طول کشید تا به سوالات دانش آموزان پاسخ دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Manion turned on the overhead projector and put a new graphic on it.
[ترجمه گوگل]مانیون پروژکتور بالای سر را روشن کرد و یک گرافیک جدید روی آن قرار داد [ترجمه ترگمان]Manion روی پروژکتور overhead چرخید و تصویری تازه روی آن گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Consider using a flip chart, overhead projector or a blackboard.
[ترجمه گوگل]استفاده از فلیپ چارت، پروژکتور بالای سر یا تخته سیاه را در نظر بگیرید [ترجمه ترگمان]استفاده از یک نمودار فلیپ چارت، پروژکتور سربار یا تخته سیاه را در نظر بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Complimentary one set of overhead projector with screen.
[ترجمه گوگل]یک مجموعه پروژکتور سقفی با صفحه نمایش رایگان [ترجمه ترگمان]یک مجموعه از پروژکتور بزرگ را با صفحه نمایش دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Set up the overhead projector in the meeting room.
[ترجمه گوگل]پروژکتور بالای سر را در اتاق جلسه نصب کنید [ترجمه ترگمان]پروژکتور سرم را در اتاق جلسه تنظیم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Julie : Sure . Do you need an overhead projector or anything?
[ترجمه گوگل]جولی: حتما آیا به پروژکتور سقفی یا هر چیز دیگری نیاز دارید؟ [ترجمه ترگمان] حتما یک پروژکتور یا هر چیزی لازم داری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The basic function of an overhead projector is similar to that of a slide projector.
[ترجمه گوگل]عملکرد اصلی یک پروژکتور سقفی شبیه به یک پروژکتور اسلاید است [ترجمه ترگمان]تابع اصلی یک پروژکتور سر بالا شبیه به یک پروژکتور اسلاید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hank: I'd also like to test out the overhead projector.
[ترجمه گوگل]هنک: من همچنین میخواهم پروژکتور سقفی را آزمایش کنم [ترجمه ترگمان]همچنین دوست دارم که پروژکتور رو امتحان کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[سینما] پروژکتور اورهد - دستگاه اورهد
پیشنهاد کاربران
مختص ترجمه تخصصی ( یا یه چیزی تو این مایه ها ) overhead projector پروژوکتور آموزشی یا بالاتاب منبع: ویکی پدیا لینک صفحه ( کنونی ) : https://fa. m. wikipedia. org/wiki/پروژکتور_آموزشی
overhead projector ( n ) =a piece of equipment that projects an image onto a wall or screen so that many people can see it, e. g. She used an overhead projector to illustrate her talk.
پروژکتور سقفی
overhead projector ( عمومی ) واژه مصوب: بالاتاب تعریف: فراتابی که با آن می توان متن و نمودار و تصویر نگاشته شده بر روی شفافه را در مقیاسی بزرگ تر بر روی پرده یا دیوار نمایش داد