overhand

/ˈoʊvəhænd//ˈəʊvəhænd/

معنی: بازی با دست بطرف بالا، یک طرفه، دست ببالا، از پایین ببالا، ترکی دوزی، روی هم
معانی دیگر: دست به بالا، در حالی که دست بالای آرنج یا آرنج بالای شانه باشد (مثلا در شنا یا شیرجه رفتن)، (دوزندگی) وابسته به بخیه زدن، وابسته به کوک زدن، بخیه، کوک، برعکس

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: with the palm downward.

- He gripped the paintbrush overhand like a drumstick.
[ترجمه گوگل] قلم مو را مثل چوب طبل از روی دست گرفت
[ترجمه ترگمان] اون قلم مو رو مثل یه مرغ گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: with the forearm moving forward and downward from a position above the shoulder.
متضاد: underhand

- You can get more distance when you throw overhand.
[ترجمه گوگل] با پرتاب از دست می توانید فاصله بیشتری بگیرید
[ترجمه ترگمان] وقتی بالا you میتونی فاصله بیشتری داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: done with forearm and elbow raised.

- an overhand volleyball serve
[ترجمه گوگل] یک سرویس والیبال روی دست
[ترجمه ترگمان] والیبال overhand کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: overhanded (adj.), overhanded (adv.)
• : تعریف: a stroke or toss performed with the forearm and elbow raised.

جمله های نمونه

1. Be in vestibular place, in ground laid overhand " chromatic anadem " the enthusiasm that shows goodwife again and romance.
[ترجمه گوگل]در محل دهلیزی، در زمین گذاشته شده روی دست "آنادم رنگی" شور و شوقی است که نشان می دهد همسر خوب دوباره و عاشقانه
[ترجمه ترگمان]در جای دهلیزی نیز قرار داشته باشید، در حالی که \"anadem رنگی\" بر روی \"overhand رنگی\" قرار داده شده اند، شور و اشتیاقی که دوباره و عاشقانه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. L : How mang ways can the overhand serves be played in?
[ترجمه گوگل]L: چگونه می توان سرویس های اورهند را بازی کرد؟
[ترجمه ترگمان]L: چگونه می توان ways را اعمال کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Volleyball: Introducing rules, dig pass, and overhand pass.
[ترجمه گوگل]والیبال: معرفی قوانین، پاس حفاری و پاس اورهند
[ترجمه ترگمان]قوانین رو معرفی می کنم و از اینجا رد میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Adding an overhand knot at each crossover increases friction and keeps the lacing much firmer.
[ترجمه گوگل]افزودن یک گره در هر کراس اوور اصطکاک را افزایش می دهد و بند را بسیار محکم تر نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]افزودن یک گره گره دار در هر تقاطع، اصطکاک را افزایش می دهد و the را محکم تر نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. GN 20 - 2 D overhand sewing container bag suitable for the container bag ( square ) sewing use.
[ترجمه گوگل]کیسه ظرف خیاطی رو دستی GN 20 - 2D مناسب برای استفاده از کیسه ظرف ( مربعی )
[ترجمه ترگمان]GN ۲۰ - ۲ D overhand یک کیف دستی را که برای استفاده از وسایل خیاطی کانتینر مناسب بود، به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Grab the barbell with an overhand grip, your hands just beyond shoulder - width apart.
[ترجمه گوگل]هالتر را با یک دستگیره از روی دست بگیرید، دستان خود را کمی بیشتر از عرض شانه باز کنید
[ترجمه ترگمان]the را با یک دست گرفتن محکم بگیرید، دست هایتان فقط از فاصله شانه از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Child must throw ball overhand 3 feet to witnin arm's reach of tester.
[ترجمه گوگل]کودک باید توپ را در فاصله 3 فوتی به سمت دست آزمایشگر پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]کودک باید توپ را ۳ فوت به دست witnin برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use an overhand knot loop when rigging a saltwater fishing pole with help from a commercial fisherman in this free video on fishing equipment.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان در مورد تجهیزات ماهیگیری، از یک حلقه گره روی دست هنگام نصب تیرک ماهیگیری در آب شور با کمک یک ماهیگیر تجاری استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک قطب ماهی آب شور را با کمک یک ماهیگیر بازرگانی در این فیلم آزاد در مورد تجهیزات ماهیگیری آماده می کند، از حلقه گرهی overhand استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To sew a loose overcast or overhand stitch.
[ترجمه گوگل]برای دوختن دوخت ابری یا دوخت شل
[ترجمه ترگمان] برای دوختن یه بخیه کوتاه یا overhand
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The overhand floater serves to position
[ترجمه گوگل]شناور اورهند در خدمت موقعیت است
[ترجمه ترگمان]The floater برای پست کردن خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Overhead smash, overhand smash.
[ترجمه گوگل]سر به سر، سر و صدا کوبیدن
[ترجمه ترگمان]بالای سرش خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He expects to profit from the high strike mostly when he throws his overhand curve which breaks late into the strike zone.
[ترجمه گوگل]او انتظار دارد که بیشتر زمانی از اعتصاب بالا سود ببرد که منحنی اورهند خود را که دیرتر به منطقه ضربه می شکند پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد که از اعتصاب بلند بیشتر سود ببرد، بیشتر زمانی که منحنی overhand را که دیر به منطقه حمله نفوذ می کند، می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It almost looked like slow motion to me, him throwing that overhand right.
[ترجمه گوگل]برای من تقریباً شبیه حرکت آهسته به نظر می رسید، او آن را به سمت راست پرتاب می کرد
[ترجمه ترگمان]تقریبا شبیه حرکت آهسته به سمت من بود، او آن را درست به سمت راست پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fit the swivel plus connector, and lock the sleeving on to itself with two separated overhand knots.
[ترجمه گوگل]کانکتور گردان پلاس را بچسبانید و آستین را با دو گره جدا از هم روی خود قفل کنید
[ترجمه ترگمان]اتصال دهنده swivel به علاوه اتصال دهنده به خودی خود را با دو گره که از هم جدا شده اند قفل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازی با دست بطرف بالا (اسم)
overhand

یک طرفه (صفت)
ventricose, ex parte, unilateral, sideway, overhand, one-sided, one-way

دست به بالا (صفت)
overhand

از پایین به بالا (صفت)
overhand

ترکی دوزی (صفت)
overhand

روی هم (قید)
wholly, overhand, in sum

انگلیسی به انگلیسی

• stitching from above; movement with the arm above the shoulder
done with the arm over the shoulder; stitched with vertical stitches over two edges
with the arm over the shoulder

پیشنهاد کاربران

بپرس