overextend

/ˌovərɪkˈstend//ˌovərɪkˈstend/

(بیش از توانایی مالی یا جسمی و غیره) فعالیت خود را گسترش دادن، فزون گستری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overextends, overextending, overextended
مشتقات: overextension (n.)
• : تعریف: to extend beyond an appropriate or workable limit.
مشابه: overrun, strain

- He overextended his credit with the gas company.
[ترجمه گوگل] او اعتبار خود را با شرکت گاز افزایش داد
[ترجمه ترگمان] اون با شرکت گاز - ش سر و کار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Be careful not to overextend yourself. You've been very ill.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید بیش از حد خود را زیاد نکنید تو خیلی مریض بودی
[ترجمه ترگمان]مراقب باش که خودت را لو نده تو خیلی مریض بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Any users of credit may overextend themselves.
[ترجمه گوگل]هر کاربر اعتبار ممکن است خود را بیش از حد افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]هر کاربر اعتبار می تواند خود را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They should not overextend themselves on the mortgage.
[ترجمه گوگل]آنها نباید خود را در وام مسکن بیش از حد تمدید کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نباید خود را در گرو رهن بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't overextend your stay in Europe.
[ترجمه گوگل]اقامت خود در اروپا را بیش از حد طولانی نکنید
[ترجمه ترگمان]از اقامت تو در اروپا دفاع نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's common for out-of-work families to overextend themselves.
[ترجمه گوگل]معمولاً خانواده هایی که از کار خارج می شوند زیاده روی می کنند
[ترجمه ترگمان]این برای خانواده های از کار افتاده که خود را بدنام می کنند رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I try not to overextend myself.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم زیاده روی خودم را زیاد نکنم
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم خودم را گول نزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do not overextend yourself; learn to say no.
[ترجمه گوگل]بیش از حد خود را دراز نکنید؛ نه گفتن را یاد بگیر
[ترجمه ترگمان]خودت را سرزنش نکن، یاد بگیر بگویی نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't overextend yourself in the process. You need to take a good look at all sides of an issue before making a decision.
[ترجمه گوگل]در این فرآیند خود را بیش از حد طولانی نکنید قبل از تصمیم گیری باید همه جوانب یک موضوع را به خوبی بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]خودتان را در این فرآیند رها نکنید قبل از تصمیم گیری باید نگاهی خوب به همه جوانب یک مساله بیندازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't overextend your self in order to add luxury items to your entertainment center.
[ترجمه گوگل]برای افزودن اقلام لوکس به مرکز سرگرمی خود، خود را بیش از حد زیاد نکنید
[ترجمه ترگمان]خود را رها نکنید تا اجناس لوکس را به مرکز سرگرمی خود اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This way you don't overextend your economy and then fizzle out with nothing left.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب اقتصاد خود را بیش از حد گسترش نمی دهید و بعد از آن چیزی باقی نمی ماند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب اقتصاد را از دست ندهید و بعد با هیچ چیز از اینجا خارج شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't overextend a punch while shadow boxing.
[ترجمه گوگل]هنگام بوکس سایه، پانچ را بیش از حد دراز نکنید
[ترجمه ترگمان]با مشت و پنجه بوکس کار نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't overextend yourself in the process. You can easily impress others with your generous nature. Don't believe everything you hear.
[ترجمه گوگل]در این فرآیند خود را بیش از حد طولانی نکنید شما به راحتی می توانید با طبیعت سخاوتمند خود دیگران را تحت تاثیر قرار دهید هر چیزی را که می شنوید باور نکنید
[ترجمه ترگمان]خودت را درگیر این جریان نکن به راحتی میتونی دیگران رو با طبیعت your تحت تاثیر قرار بدی هر چیزی رو که می شنوی باور نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The same freedom from job limits that unleashes enormous effort also encourages people to overextend themselves.
[ترجمه گوگل]همان آزادی از محدودیت‌های شغلی که باعث تلاش‌های عظیم می‌شود، افراد را نیز تشویق می‌کند تا خود را بیش از حد افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]همین آزادی از محدودیت های شغلی که تلاش های زیادی را رها می کند مردم را تشویق می کند که خود را فریب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At this time you should be careful not to overextend yourself or become overcommitted in your boundless enthusiasm.
[ترجمه گوگل]در این زمان باید مراقب باشید که بیش از حد خود را زیاد نکنید یا در اشتیاق بی حد و حصر خود متعهد نشوید
[ترجمه ترگمان]در این زمان باید مراقب باشید که خود را آلوده نکنید و یا به شور و اشتیاق بی حد و حصر خود برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessively extend or elongate; lengthen to an exaggerated degree

پیشنهاد کاربران

اضافه کاری کردن
( این که زدی زیر گوشِ بچه ، واقعاً اضافه کاری بود )
بیش از توانایی فردی
زیاد مایه گذاشتن

بپرس