1. Don't overexpose yourself to the sun without sun - cream.
[ترجمه گوگل]بدون کرم ضد آفتاب بیش از حد خود را در معرض نور خورشید قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]خودت رو به خورشید بدون کرم نگاه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. And likeable Ed Byrne refreshed the memory with a routine more over-exposed than Keith Chegwin's privates.
[ترجمه گوگل]و اد بیرن دوست داشتنی خاطره را با روتینی که بیش از حد در معرض دید قرار گرفته بود، تازه کرد
[ترجمه ترگمان]و Ed بایرن دوست داشتنی، خاطره را با یک برنامه روتین که بیش از اندازه سربازان کیت در معرض دید قرار داشت، تجدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was necessary to overexpose this positive record in order to enhance the presence of the Plankton bloom.
[ترجمه گوگل]لازم بود این رکورد مثبت بیش از حد در معرض دید قرار گیرد تا حضور شکوفه پلانکتون افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]لازم بود که این رکورد مثبت را بیش از حد نوردهی کنید تا حضور غنچه plankton افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unfortunately the light was too bright and my photos were all overexposed.
[ترجمه گوگل]متأسفانه نور خیلی روشن بود و عکس های من همگی نوردهی بیش از حد داشتند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه نور خیلی روشن بود و عکس ها همه قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The club is careful not to let the younger players be overexposed, and rarely allows them to be interviewed.
[ترجمه گوگل]باشگاه مراقب است که اجازه ندهد بازیکنان جوان تر بیش از حد در معرض دید قرار گیرند و به ندرت اجازه مصاحبه با آنها را می دهد
[ترجمه ترگمان]کلوب مراقب است که اجازه ندهد بازیکنان جوان زیاد نوردهی شوند و به ندرت اجازه مصاحبه با آن ها را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This publicity did the girls harm as well as good - they were overexposed.
[ترجمه گوگل]این تبلیغات به دختران هم آسیب زد و هم به نفع آنها بود - آنها بیش از حد در معرض دید قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]این تبلیغات باعث می شد دخترها به خوبی پیش بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Surely there are features of human nature other than this one overexposed and troublesome procreative pastime.
[ترجمه گوگل]مطمئناً ویژگی های دیگری در طبیعت انسان وجود دارد، غیر از این یک سرگرمی بیش از حد آشکار و دردسرساز
[ترجمه ترگمان]مطمئنا ویژگی های طبیعت انسان دیگری غیر از این یک تفریح بیش از حد و یک سرگرمی مزاحم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We play heads-up and give what we call soft help so you don't overexpose your defense.
[ترجمه گوگل]ما سربالا بازی می کنیم و چیزی را که ما آن را کمک نرم می نامیم ارائه می دهیم تا دفاع خود را بیش از حد در معرض دید قرار ندهید
[ترجمه ترگمان]ما با هم سر و کله می زنیم و به چیزی که بهش میگیم نرم کمک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For a most unique and artistic shot, place your subject with thier back to the setting sun. On Manual mode, overexpose the portrait so your subject is evenly lit.
[ترجمه گوگل]برای منحصربهفردترین و هنرمندانهترین عکس، سوژهتان را به سمت غروب خورشید قرار دهید در حالت دستی، پرتره را بیش از حد نوردهی کنید تا سوژه شما به طور یکنواخت روشن شود
[ترجمه ترگمان]برای یک عکس بسیار منحصر به فرد و هنرمندانه، سوژه خود را به سمت خورشید در حال غروب قرار دهید در مد دستی، پرتره را بیش از حد نوردهی کنید تا سوژه شما به طور مساوی نورپردازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bolstered by an inflated sense of impulse control, we overexpose ourselves to temptation and fall prey to impulsiveness.
[ترجمه گوگل]با تقویت حس کنترل تکانه، بیش از حد خود را در معرض وسوسه قرار می دهیم و قربانی تکانشگری می شویم
[ترجمه ترگمان]با حس بالای کنترل عاطفی، ما خود را بیش از حد به وسوسه تحریک می کنیم و طعمه impulsiveness می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید