overexpansion

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of expansion.

جمله های نمونه

1. Overexpansion of tea fields has led to oversupply.
[ترجمه گوگل]گسترش بیش از حد مزارع چای منجر به عرضه بیش از حد شده است
[ترجمه ترگمان]احیای حوزه های چای منجر به oversupply شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Babson believed that overexpansion and initial declines in economies were the riskiest phases for investors.
[ترجمه گوگل]بابسون معتقد بود که گسترش بیش از حد و کاهش اولیه در اقتصادها خطرناک ترین مراحل برای سرمایه گذاران است
[ترجمه ترگمان]Babson بر این باور بود که کاهش و کاهش اولیه در اقتصاد، مراحل riskiest برای سرمایه گذاران بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However the overexpansion of the science education spoils the civilization, and humanity education calls for restoration.
[ترجمه گوگل]با این حال، گسترش بیش از حد آموزش علم، تمدن را خراب می کند، و آموزش بشریت نیاز به بازسازی دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، علم تعلیم و تربیت علم، تمدن را تباه می کند و تعلیم و تربیت بشریت مستلزم احیای آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Among procedural issues, stent overexpansion and overlap have proven most deleterious.
[ترجمه گوگل]در بین مسائل رویه ای، گسترش بیش از حد استنت و همپوشانی مضرترین آنها ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]در میان مشکلات رویه ای، استنت گذاری stent و overlap most زیان را به اثبات رسانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Overexpansion of the government scale will cause problems such as low administrative efficiency, heavy fiscal burden, rent-seeking of public power and the underdevelopment of the third sector.
[ترجمه گوگل]گسترش بیش از حد مقیاس دولتی مشکلاتی از قبیل پایین بودن کارایی اداری، بار مالی سنگین، رانت خواری قدرت عمومی و توسعه نیافتگی بخش سوم را در پی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]Overexpansion از مقیاس دولت مشکلاتی از قبیل کارآیی مدیریتی پایین، بار مالی سنگین، اجاره بهای برق و عدم توسعه یافتگی بخش سوم را ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Criticized for overexpansion, the company has closed hundreds of stores and laid off thousands of employees over the past two years.
[ترجمه گوگل]این شرکت که به دلیل گسترش بیش از حد مورد انتقاد قرار گرفته، صدها فروشگاه را تعطیل کرده و هزاران کارمند را در دو سال گذشته اخراج کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در طی دو سال گذشته صدها فروشگاه را تعطیل کرده و در طی دو سال گذشته هزاران کارمند را کنار گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All this helps explain why finance grew too big for its boots, even if it is impossible to put a figure on the scale of its overexpansion.
[ترجمه گوگل]همه این‌ها به توضیح اینکه چرا سرمایه‌گذاری برای چکمه‌های آن بیش از حد بزرگ شد، کمک می‌کند، حتی اگر نمی‌توان رقمی در مقیاس گسترش بیش از حد آن در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]همه این ها به توضیح این مساله کمک می کنند که چرا تامین مالی برای پوتین های آن خیلی بزرگ شده است، حتی اگر غیر ممکن باشد که یک رقم را در مقیاس of قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But many Chinese universities are in debt crisis because of overexpansion that has not been matched by a corresponding level of growth in the government's higher education budget.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از دانشگاه‌های چین به دلیل گسترش بیش از حد که با سطح رشد متناسبی در بودجه آموزش عالی دولت مطابقت ندارد، در بحران بدهی هستند
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از دانشگاه های چین به دلیل of که با سطح مشخصی از رشد در بودجه تحصیلات عالی دولت همخوانی ندارد، در بحران بدهی بسر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive expansion; excessive widening of; excessive development

پیشنهاد کاربران

بپرس