overexcited

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of excited.

جمله های نمونه

1. Don't get the children overexcited just before bedtime.
[ترجمه گوگل]درست قبل از خواب کودکان را بیش از حد هیجان زده نکنید
[ترجمه ترگمان]قبل از وقت خواب بچه ها رو بلند نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some of the boys became overexcited.
[ترجمه گوگل]برخی از پسرها بیش از حد هیجان زده شدند
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها هیجان زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She still gets overexcited if we have visitors, or if we go anywhere.
[ترجمه گوگل]اگر ما بازدید کننده داشته باشیم یا هر جایی برویم، او هنوز بیش از حد هیجان زده می شود
[ترجمه ترگمان]او هنوز خیلی هیجان زده است اگر ما ملاقاتی داشته باشیم، یا اگر جایی برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Does it bite?" asked one of an overexcited group of boys.
[ترجمه گوگل]"آیا گاز می گیرد؟" یکی از یک گروه پسر که بیش از حد هیجان زده بودند پرسید
[ترجمه ترگمان]\"گاز می گیرد؟\" یکی از اعضای گروه هیجان زده گفت: \" از یکی از افراد هیجان زده شده از پسرها پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kids are getting overexcited and won't go to sleep.
[ترجمه گوگل]بچه ها بیش از حد هیجان زده می شوند و نمی خوابند
[ترجمه ترگمان]بچه ها هیجان زده می شوند و به خواب نمی روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, beware of becoming overexcited that you are now on the path heading straight towards Carn Mor Dearg.
[ترجمه گوگل]با این حال، مراقب باشید بیش از حد هیجان زده شوید که اکنون در مسیر مستقیم به سمت Carn Mor Dearg هستید
[ترجمه ترگمان]با این حال، مراقب تبدیل شدن به overexcited که در حال حاضر در مسیر مستقیم به سمت Carn مور Dearg هستید باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After drinking, they were overexcited.
[ترجمه گوگل]پس از نوشیدن، آنها بیش از حد هیجان زده بودند
[ترجمه ترگمان]بعد از نوشیدن، خیلی هیجان زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. GABA initially prevents stroke-damaged brain tissue from becoming overexcited and dying.
[ترجمه گوگل]گابا در ابتدا از تحریک بیش از حد و مرگ بافت مغز آسیب دیده در اثر سکته جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]GABA در ابتدا از تبدیل شدن به بافت مغزی آسیب دیدن و مردن جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That drug has made him terribly nervous and overexcited; see what you can do to talk him down.
[ترجمه گوگل]آن دارو او را به طرز وحشتناکی عصبی و بیش از حد هیجان زده کرده است ببینید چه کاری می توانید انجام دهید تا او را ناامید کنید
[ترجمه ترگمان]این دارو او را خیلی عصبی و هیجان زده کرده، ببین چه کاری از دستت بر می آید تا با او حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I think I am too overexcited with the announcement of the winner tomorrow.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم از اعلام برنده فردا خیلی هیجان زده هستم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم فردا برای اعلام برنده مسابقه خیلی هیجان زده هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We were all overexcited to learn that our first manned space-flight turned out to be a complete success.
[ترجمه گوگل]همه ما بیش از حد هیجان زده بودیم که متوجه شدیم اولین پرواز فضایی سرنشین دار ما یک موفقیت کامل بود
[ترجمه ترگمان]ما خیلی هیجان زده بودیم تا بفهمیم اولین پرواز فضایی سرنشین ما یک موفقیت کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Plus, a dog may get overexcited in the car due to passersby or panic from claustrophobia, making dehydration more likely.
[ترجمه گوگل]بعلاوه، سگ ممکن است در ماشین به دلیل عابران یا وحشت از کلاستروفوبیا بیش از حد هیجان زده شود و احتمال کم آبی بدن را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ممکن است یک سگ به علت وجود عابران و یا وحشت از claustrophobia به داخل اتومبیل بیاید و آب بدنش کم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't get overexcited. Just keep very calm.
[ترجمه گوگل]بیش از حد هیجان زده نشوید فقط خیلی آرام باش
[ترجمه ترگمان]خیلی هیجان زده نشو فقط آروم باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They become nervous and overexcited by noise and too many people.
[ترجمه گوگل]آنها از سر و صدا و افراد زیاد عصبی و بیش از حد هیجان زده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها دست پاچه و هیجان زده از سرو صدا و بسیاری از مردم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• too excited

پیشنهاد کاربران

بپرس