overemphasise

جمله های نمونه

1. The importance of education cannot be overemphasised.
[ترجمه گوگل]اهمیت آموزش را نمی توان بیش از حد مورد تاکید قرار داد
[ترجمه ترگمان]اهمیت آموزش را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In retrospect, it might be argued that the significance of the liquidity trap was over-emphasised.
[ترجمه گوگل]در نگاهی به گذشته، ممکن است استدلال شود که اهمیت تله نقدینگی بیش از حد مورد تاکید قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته، ممکن است اینطور استدلال شود که اهمیت تله نقدینگی بیش از حد تاکید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He thrusts his chin forward to over-emphasise words.
[ترجمه گوگل]او چانه خود را به جلو می برد تا بیش از حد بر کلمات تأکید کند
[ترجمه ترگمان]او چانه اش را به جلو فشار می دهد تا بر روی کلمات تاکید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Not that we should over-emphasise Lorca's surrealism.
[ترجمه گوگل]نه اینکه بیش از حد بر سوررئالیسم لورکا تأکید کنیم
[ترجمه ترگمان]نه اینکه ما باید بر surrealism Lorca تاکید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One can not over-emphasise the need to remove any disciplinary flavour from the proposed system.
[ترجمه گوگل]نمی توان بیش از حد بر لزوم حذف هر گونه طعم انضباطی از سیستم پیشنهادی تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]نمی توان بیش از حد بر نیاز به حذف هر گونه چاشنی انضباطی سیستم پیشنهادی تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some had perhaps over-emphasised the needs of the Sixth Form at the expense of other pupils.
[ترجمه گوگل]برخی شاید بیش از حد بر نیازهای کلاس ششم به هزینه دانش آموزان دیگر تأکید کرده بودند
[ترجمه ترگمان]برخی شاید بیش از حد بر نیازهای ششمین فرم به قیمت سایر دانش آموزان تاکید کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Worries about the collection and trading of wild plants were overemphasised, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که نگرانی ها در مورد جمع آوری و تجارت گیاهان وحشی بیش از حد مورد تاکید قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او گفت که Worries در مورد جمع آوری و تجارت گیاهان وحشی از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The importance of effective nurse-patient communications can not be overemphasised.
[ترجمه گوگل]اهمیت ارتباطات موثر پرستار و بیمار را نمی توان بیش از حد مورد تاکید قرار داد
[ترجمه ترگمان]اهمیت ارتباطات موثر پرستار - بیمار را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The importance of review and evaluation as an integral part of the strategic management of partnerships can not be overemphasised.
[ترجمه گوگل]اهمیت بررسی و ارزیابی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از مدیریت استراتژیک مشارکت ها را نمی توان بیش از حد مورد تاکید قرار داد
[ترجمه ترگمان]اهمیت مرور و ارزیابی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از مدیریت استراتژیک شراکت نمی تواند overemphasised باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leaving aside rhetoric and renewables — both things which British climate discussions might be said to overemphasise — even UKIP isn't that far out of the consensus.
[ترجمه گوگل]با کنار گذاشتن لفاظی ها و انرژی های تجدیدپذیر - هر دو موردی که ممکن است گفته شود بحث های اقلیمی بریتانیا بر آنها بیش از حد تأکید می کند - حتی UKIP نیز چندان دور از توافق نیست
[ترجمه ترگمان]گذاشتن معانی بیان و انرژی های تجدید پذیر - هر دو چیزی که بحث های جو و آب و هوایی بریتانیا ممکن است به overemphasise گفته شود - حتی UKIP چندان دور از اجماع نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• put excessive emphasis on, stress too much (also overemphasize)

پیشنهاد کاربران

بپرس