overbid

/ˌoʊvəˈbɪd//ˌəʊvəˈbɪd/

معنی: زیادتر پیشنهاد کردن
معانی دیگر: (از دیگری) پیشنهاد بهتری دادن، قیمت بهتری پیشنهاد کردن، (بیش از ارزش چیزی) قیمت پیشنهاد کردن، (بازی ورق) بلوف زدن، پیشنهاد زیادتر، زیادتر پیشنهاد کردن درمناقصه ومزایده

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overbids, overbidding, overbid
• : تعریف: to bid more than (another person or the correct value of something).

- She overbid her hand of cards.
[ترجمه گوگل] او از کارت هایش زیاده روی کرد
[ترجمه ترگمان] دستش را جلو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to bid too high or more than the worth of something.

- He is overbidding on everything.
[ترجمه گوگل] او روی همه چیز زیاده روی می کند
[ترجمه ترگمان] از همه چیز سر در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a bid that is higher than another, or one that is too high.

جمله های نمونه

1. They were overbid by a Japanese firm.
[ترجمه گوگل]آنها توسط یک شرکت ژاپنی پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط یک شرکت ژاپنی overbid شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Commission felt the company were overbidding and gave the franchise to their competitors instead.
[ترجمه گوگل]کمیسیون احساس کرد که شرکت بیش از حد پیشنهاد داده است و در عوض امتیاز را به رقبای خود داد
[ترجمه ترگمان]کمیسیون احساس می کرد که این شرکت overbidding بوده و به جای آن حق رای به رقبای خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Peddleries usually overbid to gain more profits.
[ترجمه گوگل]دستفروشان معمولاً برای به دست آوردن سود بیشتر، بیش از حد پیشنهاد می دهند
[ترجمه ترگمان]Peddleries معمولا برای کسب سود بیشتر تلاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As for why subjects overbid, perhaps the answer is that high-bid auctions are just too complex for a typical buyer to analyze completely systematically.
[ترجمه گوگل]در مورد اینکه چرا سوژه‌ها بیش از حد پیشنهاد می‌دهند، شاید پاسخ این باشد که حراج‌های با قیمت بالا بسیار پیچیده‌تر از آن هستند که یک خریدار معمولی آن را به طور کامل تحلیل کند
[ترجمه ترگمان]در مورد این که چرا سوژه ها تغییر می کنند، شاید پاسخ آن این است که مزایده ها برای خریدار معمولی بسیار پیچیده هستند تا به طور کامل به طور سیستماتیک تجزیه و تحلیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But why do we do that: overbid at public auctions?
[ترجمه گوگل]اما چرا ما این کار را انجام می دهیم: در مزایده عمومی بیش از حد پیشنهاد بدهیم؟
[ترجمه ترگمان]اما چرا ما این کار را انجام می دهیم: overbid در حراج عمومی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please do NOT overbid.
[ترجمه گوگل]لطفا بیش از حد پیشنهاد نکنید
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم این کار را نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And when an envelope was passed, he would either overbid the project, not bid at all, or claim that all his Inside-Outers were committed elsewhere.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که یک پاکت تصویب می شد، او یا پروژه را بیش از حد پیشنهاد می داد، یا اصلاً پیشنهاد نمی داد، یا ادعا می کرد که همه Inside-Outers او در جای دیگری متعهد شده اند
[ترجمه ترگمان]و زمانی که یک پاکت به تصویب رسید، او یا پروژه را به پایان می رساند، و یا ادعا می کند که تمام درون - در جای دیگری متعهد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bid submission ; delivery of Bids: The act of a Bidder handing overBid to the purchaser.
[ترجمه گوگل]تسلیم پیشنهاد؛ تحویل پیشنهادها: عملی که یک مناقصه گزار آفر را به خریدار تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]ارایه پیشنهاد؛ تحویل پیشنهادها: عمل پیشنهاد دهنده به خریدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In San Francisco, prices are still rising even as frenzied overbid ding quiets.
[ترجمه گوگل]در سانفرانسیسکو، قیمت ها همچنان در حال افزایش است، حتی در حالی که دیوانه وار مناقصه بیش از حد آرام است
[ترجمه ترگمان]در سان فرانسیسکو، قیمت ها هنوز هم به عنوان \"overbid quiets quiets\" افزایش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Get the right product on the right keywords, and you can mess up your ad copy, overbid and still profit.
[ترجمه گوگل]محصول مناسب را با کلمات کلیدی مناسب دریافت کنید، و می توانید کپی تبلیغات خود را به هم بزنید، قیمت بیشتری بدهید و همچنان سود کنید
[ترجمه ترگمان]محصول مناسب را در کلمات کلیدی مناسب بگیرید، و می توانید نسخه تبلیغ خود، overbid و هنوز هم سود ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیادتر پیشنهاد کردن (فعل)
overbid

انگلیسی به انگلیسی

• higher bid
make a price offer for more money than an item is worth; place a bid for more tricks than can be won (cards); make a higher bid than

پیشنهاد کاربران

بپرس