1. She is independent-minded enough not to be easily overborne by her husband.
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی مستقل است که به راحتی تحت فشار شوهرش قرار نگیرد
[ترجمه ترگمان]او به اندازه ای مستقل است که نمی تواند به راحتی توسط همسرش کنار گذاشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. With his huge body, he overbore his opponent under him dead.
[ترجمه گوگل]او با بدن بزرگ خود حریف خود را در زیر خود مرده فرو برد
[ترجمه ترگمان]با بدن درشتش او را زیر دست مرده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Milligan had a pompous, overbearing father.
[ترجمه گوگل]میلیگان پدری پر زرق و برق داشت
[ترجمه ترگمان]Milligan پدر مغرور و مغرور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was a self-opinionated, overbearing tyrant, and he was the last man she should want to tangle with.
[ترجمه گوگل]او یک ظالم و خودپسند بود و آخرین مردی بود که او باید بخواهد با او درگیر شود
[ترجمه ترگمان]او یک ظالم مغرور و مغرور بود و آخرین مردی بود که باید با آن درهم گره خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She found him rude and overbearing.
6. My husband can be quite overbearing with our son.
[ترجمه گوگل]شوهر من می تواند نسبت به پسر ما کاملاً زورگو باشد
[ترجمه ترگمان]شوهرم می تواند با پسرم بیش از حد تحقیرآمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When socializing with his co-workers he would assume a hearty, over-bearing manner.
[ترجمه گوگل]وقتی با همکارانش معاشرت میکرد، رفتاری صمیمانه و بیش از حد تحمل میکرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با همکاران خود ارتباط برقرار می کرد، رفتاری صمیمانه و over به خود می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She would not cry over such an overbearing, ill-tempered brute.
[ترجمه گوگل]او برای چنین وحشی سرسخت و بداخلاق گریه نمی کرد
[ترجمه ترگمان]او با چنین لحنی خشن و خشن و خشمگین فریاد نمی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In argument he never tried to overbear or overwhelm the opponent by intellectual bludgeoning.
[ترجمه گوگل]در بحث، او هرگز سعی نکرد با لجن کشی فکری بر حریف غلبه کند یا بر او غلبه کند
[ترجمه ترگمان]در این استدلال، او هرگز سعی نکرد که حریف فکری خود را از بین ببرد یا بر حریف چیره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The overbearing sophistication of conceptualism and minimalism did not guarantee success in art for anyone.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی بیش از حد مفهوم گرایی و مینیمالیسم موفقیت در هنر را برای کسی تضمین نمی کرد
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی بیش از حد of و مینیمالیسم، موفقیت در هنر برای هر کسی را تضمین نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For Branson did not appear pompous, overbearing, practised or City-Slicker smooth in the manner of other captains of industry.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که برانسون مانند دیگر کاپیتانان صنعت، پر زرق و برق، سرسخت، تمرینکرده یا سیتیاسلایکر صاف به نظر نمیرسید
[ترجمه ترگمان]برای برانسون به نظر نمی رسد که در رفتار سایر ناخدایان صنعت با شکوه، مغرور، اجرا کننده و یا شهر به ظاهر آرام به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Some were less overtly overbearing, but no less effective in undermining their colleagues' confidence.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در تضعیف اعتماد به نفس همکارانشان کمتر غلبه داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی کم تر آشکارا و گستاخ بودند، اما در برهم زدن اعتماد همکاران خود کم تر موثر نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Perhaps, Carew thought, some overbearing staff officer had once ruffled his feathers.
[ترجمه گوگل]شاید، کارو فکر میکرد، یک افسر پرخاشگر یک بار پرهای او را به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]افسر ستاد با لحن محکمی به او گفت: شاید یکی از افسران ستاد به زور پره ای خود را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The manager can be very overbearing at times, and it's difficult to argue with him.
[ترجمه گوگل]مدیر ممکن است گاهی اوقات بسیار غلبه کند و بحث کردن با او دشوار است
[ترجمه ترگمان]این مربی گاهی اوقات می تواند بسیار مغرور باشد و بحث کردن با او مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید