overarch

/ˌoʊvəˈrɑːrtʃ//ˌəʊvəˈrɑːtʃ/

(بر روی چیزی) طاق هلالی زدن، طاق ضربی زدن، چیره بودن یا شدن، مسلط بودن یا شدن، اساسی بودن، طاق ضربی زدن the old bridge overarches the river پل قدیمی مانند یک هلال بر روی رودخانه قرار دارد چیره بودن یا شدن، اساسی بودن god's overarching power قدرت فراگیر خداوند the overarching idea of his essay اندیشهی اصلی مقالهی او

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overarches, overarching, overarched
(1) تعریف: to form an arch over.

(2) تعریف: to extend throughout, as an idea.

جمله های نمونه

1. Trees overarched the road.
[ترجمه گوگل]درختان روی جاده پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]درختان در جاده حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A fury snake overarching was looking at us.
[ترجمه گوگل]مار خشمگینی که بالای سرش بود به ما نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]یک مار غول پیکر خشمگین به ما نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The overarching theme of the election campaign was tax cuts.
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی کاهش مالیات بود
[ترجمه ترگمان]موضوع فراگیر مبارزات انتخاباتی کاهش مالیات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The crisis gave an overarching justification to the government's policy.
[ترجمه گوگل]بحران یک توجیه کلی برای سیاست دولت داد
[ترجمه ترگمان]این بحران توجیه فراگیر سیاست دولت را به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Grape vines overarched the garden path.
[ترجمه گوگل]انگورهای انگور مسیر باغ را فرا گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]پیچک های انگور از کوره راه باغ بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many historians prefer of course the overarching pattern.
[ترجمه گوگل]البته بسیاری از مورخان الگوی فراگیر را ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مورخین ترجیح می دهند که الگوی فراگیر و فراگیر را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Globalization is the overarching process, linked in different ways to both integration and fragmentation.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن فرآیندی فراگیر است که به طرق مختلف هم به ادغام و هم با پراکندگی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی یک فرآیند فراگیر است که به روش های مختلف به هم پیوند و هم تقسیم پیوند خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His presidency lacked an over-arching theme or a guiding principle.
[ترجمه گوگل]دوره ریاست جمهوری او فاقد یک موضوع فراگیر یا یک اصل راهنما بود
[ترجمه ترگمان]ریاست جمهوری وی فاقد یک موضوع خمیده یا یک اصل راهنما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Globalization has been characterized as the overarching global political process.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن به عنوان فرآیند سیاسی فراگیر جهانی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی به عنوان فرآیند فراگیر سیاسی جهانی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two new overarching groups were formed, each having full authority and wherewithal for engineering, assembly, and sales.
[ترجمه گوگل]دو گروه فراگیر جدید تشکیل شد که هر کدام دارای اختیارات و امکانات کامل برای مهندسی، مونتاژ و فروش بودند
[ترجمه ترگمان]دو گروه فراگیر جدید تشکیل شدند که هر کدام دارای قدرت کامل و منابع مالی برای مهندسی، مونتاژ و فروش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The overarching concern regarding mandatory therapy is not whether it is just or moral but whether it cures or improves.
[ترجمه گوگل]نگرانی اساسی در مورد درمان اجباری این نیست که آیا عادلانه یا اخلاقی است، بلکه این است که آیا درمان می کند یا بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]نگرانی فراگیر در رابطه با درمان اجباری این نیست که آیا این روش تنها یا اخلاقی است بلکه درمان یا بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No one in the twenties could have divined this over-arching design, nor did Pound suppose that anyone would.
[ترجمه گوگل]هیچ‌کس در دهه بیست نمی‌توانست این طرح فراگیر را پیش‌بینی کند، و پاوند هم فکر نمی‌کرد که کسی چنین کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در قرن بیستم می توانست این طرح را حدس زده باشد، نه حدس زده بود که کسی این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Productivity and efficiency are overarching concerns at the factory.
[ترجمه گوگل]بهره وری و بهره وری نگرانی های اساسی در کارخانه است
[ترجمه ترگمان]بهره وری و بهره وری نگرانی های فراگیر در کارخانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Big rocks overarch the stream.
[ترجمه گوگل]صخره های بزرگ بر روی رودخانه قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]سنگ های بزرگ از نهر سرازیر می شن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• form an arch; arch over

پیشنهاد کاربران

Shirin
فراگیر شدن ، غالب شدن
طاق هلالی زدن بر روی چیزی
اسم: جامع
فعل: فائق آمدن، بدست آمدن

بپرس