overanxious


زیاد دل واپس، آشفته، مضطرب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of anxious.

جمله های نمونه

1. Tony looked tired and over-anxious.
[ترجمه گوگل]تونی خسته و بیش از حد مضطرب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]تونی خسته و نگران به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. McDermott and John, instinctively peaceful men, almost over-anxious earlier on to avoid confrontation, are even more violent when pressed.
[ترجمه گوگل]مک درموت و جان، مردانی به طور غریزی صلح‌جو، که در اوایل تقریباً بیش از حد مضطرب هستند تا از رویارویی اجتناب کنند، وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند، خشن‌تر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]McDermott و جان، به طور غریزی مردان آرام، تقریبا بیش از حد نگران برای اجتناب از برخورد، در زمان فشرده شدن خشونت بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Over-anxious parents; stressed partners. Physical punishment at home and/or school.
[ترجمه گوگل]والدین بیش از حد مضطرب؛ شرکای تحت استرس تنبیه بدنی در خانه و/یا مدرسه
[ترجمه ترگمان]والدین مضطرب و مضطرب تنبیه فیزیکی در خانه و \/ یا مدرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For, like Max, he'd been over-anxious about his health: arthritis had plagued him, and high blood pressure.
[ترجمه گوگل]زیرا او نیز مانند مکس بیش از حد نگران سلامتی خود بود: آرتروز او را آزار داده بود و فشار خون بالا
[ترجمه ترگمان]چون، مثل مکس، او نگران سلامتی او بود: آرتروز او را به ستوه اورده بود و فشار خون بالا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Though at times the Lakers looked overanxious, and dare I say sloppy, but their assertiveness on the offensive end gave me hope again.
[ترجمه گوگل]اگرچه گاهی اوقات لیکرز بیش از حد مضطرب به نظر می رسید، و به جرات می توانم بگویم شلخته، اما قاطعیت آنها در پایان حمله دوباره به من امید داد
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه زمانی که تیم بسکتبال بازی را انجام داده بود، با وجود این که به نظر من شلخته بود، اما assertiveness آن ها در پایان ناخوشایند به من امید بخشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. C's history. In this period, Mao was too overanxious for quick results and made mistakes of impetuosity while leading the construction of Socialism.
[ترجمه گوگل]تاریخچه سی در این دوره، مائو برای نتایج سریع بیش از حد مضطرب بود و در حین رهبری ساخت سوسیالیسم، مرتکب اشتباهات تند شد
[ترجمه ترگمان]تاریخ سی در این دوران، مایو برای نتایج سریع بسیار ضعیف بود و هنگام رهبری سوسیالیسم اشتباه ات فراوانی مرتکب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps in fact, such viewpoint somewhat is overanxious.
[ترجمه گوگل]شاید در واقع چنین دیدگاهی تا حدودی بیش از حد مضطرب باشد
[ترجمه ترگمان]شاید در واقع، این دیدگاه تا حدی overanxious است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We shouldn't be overanxious for quick results, but plan to move forward gradually.
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد برای نتایج سریع مضطرب باشیم، بلکه برنامه ریزی کنیم که به تدریج به جلو برویم
[ترجمه ترگمان]ما نباید منتظر نتیجه سریع باشیم، اما قصد داریم به تدریج به جلو حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They invariably believe that their parents are overanxious and overprotective.
[ترجمه گوگل]آنها همواره بر این باورند که والدینشان بیش از حد مضطرب و محافظت کننده هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها همیشه معتقد بودند که پدر و مادرشان overanxious و overprotective هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wal-Mart employee died after he was trampled by overanxious customers in New York and two people have been killed in a shooting at a Toys "R" Us in California.
[ترجمه گوگل]کارمند وال مارت پس از زیر پا گذاشتن مشتریان مضطرب در نیویورک جان باخت و دو نفر در تیراندازی در Toys "R" Us در کالیفرنیا کشته شدند
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه he نفر در نیویورک به دام افتاد، کارمند وال - مارت درگذشت و دو نفر در تیراندازی به \"Toys\" در کالیفرنیا کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was right, in the arch sense that he meant it, as a means of chiding overanxious environmentalists.
[ترجمه گوگل]حق با او بود، به معنایی که منظورش وسیله ای برای سرزنش محیط بانان مضطرب بود
[ترجمه ترگمان]او درست حدس زده بود که منظور او این بود که این کار را به عنوان وسیله ای برای همدردی کردن با محیط زیسته و سرزنش آمیز تلقی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You must have patience to wait for the right opportunity to come, and not be overanxious and get in too soon.
[ترجمه گوگل]شما باید صبر داشته باشید تا فرصت مناسب پیش بیاید و بیش از حد مضطرب نباشید و زود وارد شوید
[ترجمه ترگمان]شما باید صبر داشته باشید که فرصت مناسبی برای آمدن داشته باشید، نه اینکه زود باشید و زود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The author summarized psychological factors in nurses for vein puncture, such as nervousness, lack of faith in their ability, unstable morale and being overanxious for quick results.
[ترجمه گوگل]نویسنده عوامل روانشناختی پرستاران را برای سوراخ کردن ورید، مانند عصبی بودن، عدم ایمان به توانایی، روحیه ناپایدار و اضطراب بیش از حد برای نتایج سریع، خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]نویسنده عوامل روان شناختی را در پرستاران برای puncture رگ، مانند اضطراب، عدم اعتماد به توانایی، روحیه ناپایدار و overanxious برای نتایج سریع خلاصه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. S. A Wal-Mart employee died after he was trampled by overanxious customers in New York and two people have been killed in a shooting at a Toys "R" Us in California.
[ترجمه گوگل]S یک کارمند وال مارت پس از زیر پا گذاشتن مشتریان مضطرب در نیویورک جان باخت و دو نفر در تیراندازی در Toys "R" Us در کالیفرنیا کشته شدند
[ترجمه ترگمان]یک کارمند وال - مارت پس از اینکه توسط overanxious مشتری در نیویورک به دام افتاد کشته شد و دو نفر در تیراندازی به \"Toys\" در کالیفرنیا کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessively fearful; worrying excessively

پیشنهاد کاربران

خیلی مضطرب و نگران
?A: What's the rush
این همه عجله واسه چیه؟
B: I'm sorry. I apologize. I'm overanxious because I like you a lot

بپرس