overambitious

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of ambitious.

جمله های نمونه

1. This over-ambitious strategy has saddled them with debts of around $000,000.
[ترجمه گوگل]این استراتژی بیش از حد جاه طلبانه آنها را با بدهی هایی در حدود 000000 دلار مواجه کرده است
[ترجمه ترگمان]این استراتژی بیش از حد جاه طلبی آن ها را با بدهی های حدود ۰۰۰،۰۰۰ دلار مواجه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The original completion date was over-ambitious, so we have had to delay the opening by six months.
[ترجمه گوگل]تاریخ تکمیل اولیه بیش از حد جاه طلبانه بود، بنابراین ما مجبور شدیم افتتاح را شش ماه به تعویق بیندازیم
[ترجمه ترگمان]تاریخ تکمیل اصلی بیش از حد بلند پروازانه بود، بنابراین ما مجبور شدیم تا شش ماه آینده را به تعویق بیاندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And to compound the problem, the local planning authority had shown themselves unsympathetic to the owner's over-ambitious plans for rebuilding.
[ترجمه گوگل]و برای تشدید مشکل، مقامات برنامه ریزی محلی خود را نسبت به برنامه های بیش از حد جاه طلبانه مالک برای بازسازی نشان داده بودند
[ترجمه ترگمان]و برای ترکیب این مشکل، مقامات برنامه ریزی محلی خود را نسبت به برنامه های جاه طلبانه مالک برای بازسازی نشان داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chinese media say he disagrees with the company's overambitious dealer expansion strategy.
[ترجمه گوگل]رسانه های چینی می گویند که او با استراتژی بیش از حد جاه طلبانه توسعه نمایندگی های شرکت موافق نیست
[ترجمه ترگمان]رسانه های چینی می گویند که او با استراتژی توسعه dealer شرکت موافق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had some grandiose ( ie overambitious ) plan to start up her own company.
[ترجمه گوگل]او یک برنامه بزرگ (یعنی بیش از حد جاه طلبانه) برای راه اندازی شرکت خود داشت
[ترجمه ترگمان]او یک برنامه grandiose (برای مثال overambitious)داشت تا شرکت خود را راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her plans were overambitious.
[ترجمه گوگل]برنامه های او بیش از حد جاه طلبانه بود
[ترجمه ترگمان]نقشه های او overambitious بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Groupon has stumbled since filing to go public this past June, using accounting methods some found overambitious.
[ترجمه گوگل]Groupon از زمان ثبت نام برای عمومی شدن در ژوئن گذشته، با استفاده از روش‌های حسابداری که برخی آن را بیش از حد جاه‌طلبی می‌دانستند، دچار مشکل شد
[ترجمه ترگمان]Groupon از زمان تشکیل پرونده در ماه ژوئن گذشته با استفاده از روش های حسابداری که برخی از آن ها را پیدا کرده اند سکندری خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have decided, says my daughter, that it was an overambitious stringer, who saw the name on a police blotter and tried to cash in.
[ترجمه گوگل]دخترم می‌گوید، من تصمیم گرفته‌ام که این یک زن بیش از حد جاه‌طلب بود که این نام را در یک لکه پلیس دید و سعی کرد پول نقد کند
[ترجمه ترگمان]دختر من گفت: من تصمیم گرفته ام، که این یک نوازنده زبردست بود، که اسم روی مرکب خشک کن را دیده بود و سعی کرده بود پول را نقد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessively ambitious

پیشنهاد کاربران

The sales plans were overambitious and over - optomistic.
برنامه های فروش زیادی بلند پروازانه و خوش بینانه بود.
زیادی خوش بین بودن
بیش از حد بلند پرواز
پرتوقع
بلند پرواز
بیش از حد واضح

بپرس