overactivity

جمله های نمونه

1. The cerebellum is positively bursting with over-activity.
[ترجمه گوگل]مخچه به طور مثبت با فعالیت بیش از حد منفجر می شود
[ترجمه ترگمان]مخچه به طور قطع در حال ترکیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The disease is an overactivity of one or both of the thyroid glands in the neck, which is very common in older cats.
[ترجمه نرگس] علت این بیماری فعالیت بیش از حد یکی از غدههای تیروئید یا هر دوی آنها در گردن است. این بیماری در میان گربههای پیر بسیار رایج است.
|
[ترجمه گوگل]این بیماری فعالیت بیش از حد یک یا هر دو غده تیروئید در گردن است که در گربه های مسن بسیار شایع است
[ترجمه ترگمان]این بیماری an از غدد thyroid در گردن است که در گربه های بزرگ بسیار رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The panic symptoms are caused by overactivity of the body's normal fear response.
[ترجمه گوگل]علائم هراس ناشی از فعالیت بیش از حد واکنش ترس طبیعی بدن است
[ترجمه ترگمان]علائم وحشت ناشی از واکنش ترس طبیعی بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Overactivity of the sebaceous glands causes the skin to become oily.
[ترجمه گوگل]فعالیت بیش از حد غدد چربی باعث چرب شدن پوست می شود
[ترجمه ترگمان]چربی غدد چربی باعث چرب شدن پوست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. CONCLUSION:Tolterodine is a suitable drug to treat bladder overactivity .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تولترودین داروی مناسبی برای درمان بیش فعالی مثانه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Tolterodine یک داروی مناسب برای درمان مثانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Complete resolution of detrusor overactivity was observed in 44% of BTX-A patients at 4 weeks, though this dropped to 25% by 24 weeks.
[ترجمه گوگل]وضوح کامل بیش فعالی دترسور در 44٪ از بیماران BTX-A در 4 هفته مشاهده شد، اگرچه این میزان تا 24 هفته به 25٪ کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]حل کامل of overactivity در عرض ۴ هفته در ۴۴ % از بیماران BTX - A مشاهده شد، اگرچه این مقدار تا ۲۴ هفته به ۲۵ % کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hyperparathyroidism is overactivity of the parathyroid glands resulting in excess production of parathyroid hormone (PTH).
[ترجمه گوگل]هیپرپاراتیروئیدیسم فعالیت بیش از حد غدد پاراتیروئید است که منجر به تولید بیش از حد هورمون پاراتیروئید (PTH) می شود
[ترجمه ترگمان]Hyperparathyroidism یکی از غدد parathyroid است که منجر به تولید اضافی هورمون parathyroid می شود (PTH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dentate gyrus controls overactivity from reaching seizure - prone brain cells further along the circuit.
[ترجمه گوگل]شکنج دندانه دار فعالیت بیش از حد را از رسیدن به سلول های مغزی مستعد در طول مدار کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]The dentate کنترل overactivity را از رسیدن به سلول های مغزی در معرض حمله بیشتر در طول مدار کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cilnidipine can effectively inhibit reflex overactivity of SNS besides its hypotensive action. Together with its other pharmacological effects, cilnidipine might protect target organs form lesion.
[ترجمه گوگل]سیلنیدیپین علاوه بر اثر کاهش فشار خون می تواند به طور موثری از فعالیت بیش از حد رفلکس SNS جلوگیری کند سیلنیدیپین همراه با سایر اثرات فارماکولوژیک خود ممکن است از اندام های هدف از ضایعه محافظت کند
[ترجمه ترگمان]Cilnidipine می توانند به طور موثر رفتار غیر ارادی of را علاوه بر اقدام hypotensive مهار کنند cilnidipine همراه با دیگر اثرات دارویی آن، ممکن است از اندام های هدف برای ایجاد lesion محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Feverishness can also be a hangover from overactivity. Then sleep, listening to flute music, cold water baths, etc. can help.
[ترجمه گوگل]تب همچنین می تواند خماری ناشی از فعالیت بیش از حد باشد سپس خواب، گوش دادن به موسیقی فلوت، حمام آب سرد و غیره می تواند کمک کننده باشد
[ترجمه ترگمان]feverishness نیز می تواند خماری باقیمانده باشد سپس خواب، گوش دادن به موسیقی فلوت، حمام آب سرد و غیره می تواند کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Patients with detrusor overactivity were excluded.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به بیش فعالی دترسور از مطالعه خارج شدند
[ترجمه ترگمان]بیماران با detrusor overactivity حذف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cilnidipine can effectively inhibit reflex overactivity of SNS besides its hypotensive action. Together with its other pharmacological effects, cilnidipine might protect target organs from lesion.
[ترجمه گوگل]سیلنیدیپین علاوه بر اثر کاهش فشار خون می تواند به طور موثری از فعالیت بیش از حد رفلکس SNS جلوگیری کند سیلنیدیپین همراه با سایر اثرات فارماکولوژیک خود، ممکن است از اندام های هدف در برابر ضایعه محافظت کند
[ترجمه ترگمان]Cilnidipine می توانند به طور موثر رفتار غیر ارادی of را علاوه بر اقدام hypotensive مهار کنند cilnidipine همراه با دیگر اثرات دارویی آن، ممکن است از اندام های هدف در برابر ضایعه حفاظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lately a significant amount of research has indicated that sympathetic overactivity plays an important role in the genesis of hypertension in chronic kidney disease patients.
[ترجمه گوگل]اخیراً تعداد قابل توجهی از تحقیقات نشان داده است که بیش فعالی سمپاتیک نقش مهمی در پیدایش فشار خون بالا در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیوی دارد
[ترجمه ترگمان]اخیرا میزان قابل توجهی از تحقیقات نشان داده است که overactivity دلسوز نقش مهمی در پیدایش فشار خون در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective: To observe the effect of magnetic stimulation of sacral nerve roots on detrusor urinate overactivity after spinal cord injury.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور مشاهده اثر تحریک مغناطیسی ریشه های عصب خاجی بر فعالیت بیش از حد ادرار دترسور پس از آسیب نخاعی انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر تحریک مغناطیسی ریشه های عصبی sacral بر روی detrusor ادرار پس از آسیب طناب نخاعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being excessively active, being too active

پیشنهاد کاربران

فزون کاری
افراط کاری
overactivity ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: پُرفعالیتی
تعریف: فعالیت مفرط و همراه با بی قراری که ممکن است با شیدایی و اضطراب ارتباط داشته باشد و عمدتاً ضعیف تر از بیش فعالی است
روانشناسی: بیش فعالی
فعالیت بیش از حد

بپرس