overact

/ˌoʊvəˈrækt//ˌəʊvəˈrækt/

معنی: در ایفای نقش خود افراط کردن
معانی دیگر: (تئاتر و غیره) به طور غلو آمیز نقش ایفا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overacts, overacting, overacted
• : تعریف: to portray (a dramatic role) with an exaggerated manner; overplay.
متضاد: underact, underplay

جمله های نمونه

1. He overacts the part of the loving husband.
[ترجمه گوگل]او در نقش شوهر عاشق بیش از حد عمل می کند
[ترجمه ترگمان] اون بخشی از اون شوهر دوست داشتنی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The star overacted but the other players underacted.
[ترجمه گوگل]ستاره بیش از حد عمل کرد اما سایر بازیکنان کمتر عمل کردند
[ترجمه ترگمان]این ستاره به جز بازیکنان دیگر underacted است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sometimes he had overacted in his role as Prince.
[ترجمه گوگل]گاهی در نقش شاهزاده زیاده روی کرده بود
[ترجمه ترگمان]گاهی مانند شاهزاده آندره نقش خود را ایفا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Amateur actors often overact.
[ترجمه گوگل]بازیگران آماتور اغلب زیاده روی می کنند
[ترجمه ترگمان]بازیگران غیرحرفه ای اغلب این کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When you have an emotion, they overact and create tears.
[ترجمه گوگل]وقتی احساسی دارید، آنها زیاده روی می کنند و اشک ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما یک احساس دارید، آن ها گریه می کنند و اشک ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Declan: I'm allowed to bring girls with home but i shouldn't overact it of course.
[ترجمه گوگل]دکلان: من اجازه دارم دختران را با خانه بیاورم، اما البته نباید زیاده روی کنم
[ترجمه ترگمان]من اجازه دارم که دخترها را با خودم ببرم، اما نباید این کار را بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Slender and decently built, Roberts has the look of a martial arts expert but this is one of those movies where he has a tendency to overact.
[ترجمه گوگل]رابرتز با اندام باریک و خوش اندام ظاهری یک متخصص هنرهای رزمی دارد، اما این یکی از آن فیلم‌هایی است که در آن تمایل زیادی به بازی زیاد دارد
[ترجمه ترگمان]باریک و باوقار، ظاهر یک متخصص هنرهای رزمی را دارد، اما این یکی از فیلم هایی است که در آن تمایل به overact دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But, after his great performance in "Finding Neverland, " I feel that he's gone on to overact in everything I'm seen him in since.
[ترجمه گوگل]اما، پس از بازی فوق‌العاده‌اش در «پیدا کردن سرزمین هرگز»، احساس می‌کنم که او در هر چیزی که از آن زمان او را دیده‌ام، بیش از حد عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]اما بعد از عملکرد عالی او در \"پیدا کردن نورلند\"، احساس می کنم در هر چیزی که از آن زمان او را دیده ام به overact رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در ایفای نقش خود افراط کردن (فعل)
overact

انگلیسی به انگلیسی

• do something in an exaggerated manner; play a role in an exaggerated manner, overdramatize
if you overact, you exaggerate your emotions and gestures, especially when acting in a play; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

اصطلاحا فیلم بازی کردن، ادا و اطوار زیاد داشتن
در نقش خود فرو رفتن

بپرس