over the top


1- بیش از سهمیه یا بودجه یا برآورد (و غیره 2- (ارتش - مثلا در حمله) از فراز خندق، از روی حصار

انگلیسی به انگلیسی

• higher than the lid, over the cover

پیشنهاد کاربران

زیاده روی کردن
معمولا به شکل گذشته ساده در مکالمات استفاده میشه
I went a bit over the top
یکم زیاده روی کردم.
idiom UK informal ( abbreviation OTT )
"Over the top" is an idiom used to describe something that is excessive, exaggerated, or beyond normal or reasonable limits.
چیزی که بیش از حد، اغراق آمیز یا فراتر از حد معمول یا معقول است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The speech was a bit OTT.
The politician's speech was over the top with grandiose promises that seemed unrealistic.
The company's growth projections for the year were way over the top, creating unrealistic expectations.
The decorations at the party were so extravagant that many guests felt they were over the top.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/over-the-top
نامناسب بیش از حد معمول
Ex
This cloth is a bit over the top for a meeting isn't it?
بسته به متن میتواند �جَوگیر� ترجمه شود
This joke is over the top.
too extreme and unsuitable
بهتر یا زیادتر از حد معمول
خیلی عالی
How was your trip?
It was over the top
باکلاس بودن
خفن بودن
So extreme or unreasonable that thay seem stupid

مبالغه آمیز
زیاده رویی
but not over the top
اما نه در اون حد
زیاده روی معمولا با فعل go بکار می رود I went a bit over the top یکم زیاده روی کردم
مبالغه آمیز
. . . نه اونطور که میگه
هر کس یا هر چیز که از حدمعمول و منتاسب ومقعول خود فراتر رفته ( حسن نیست بلکه بار منفی دارد )
افراطی و از حد گذشته ( درباره ی نظرات، رفتار و غیره که به قدری شدید یا غیرمعقول هستند که به نظر احمقانه یا توهین آمیز می آیند ) - عامیانه/بریتیش
It made me cringe at its over - the - top violence.
بیش از حد. افراطی
زیاده روی، اغراق آمیز
Very exaggerated in behavier
بیش از حد یا اغراق آمیز،
در تاریخ به معنای بالای سنگر و میدان مبارزه بودن
فوق العاده بالا، بیش از اندازه، سطح بالا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس