over the limit

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
فراتر از حد مجاز / بیش از حد قانونی / تجاوز از سقف تعیین شده
در زبان محاوره ای:
از حد گذشته، بیش از اندازه، قاطی کرده، خلاف قانون
در بریتانیا و آمریکا، "over the limit" اغلب به مصرف الکل بیش از حد مجاز هنگام رانندگی اشاره داره و بار قانونی و جدی داره.
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( قانونی – رانندگی ) :
اشاره به حالتی که فرد بیش از حد مجاز الکل مصرف کرده و در حال رانندگی است.
مثال: He was arrested for driving over the limit.
به خاطر رانندگی در حالت مستی ( فراتر از حد مجاز ) دستگیر شد.
2. ( مالی – اداری ) :
تجاوز از سقف تعیین شده برای بودجه، درآمد، یا هزینه.
مثال: Their income unexpectedly pushed them over the limit.
درآمدشون به طور غیرمنتظره ای از سقف مجاز عبور کرد.
3. ( سرعت – رانندگی ) :
رانندگی با سرعتی بیش از حد مجاز تعیین شده در جاده.
مثال: He was fined for going 20 mph over the limit.
به خاطر رانندگی با سرعت ۲۰ مایل بالاتر از حد مجاز جریمه شد.
🔸 مترادف ها:
exceeding the limit – above the threshold – beyond the cap – too much