• : تعریف: past one's most effective or powerful period.
جمله های نمونه
1. A hawk hovered over the hill.
[ترجمه گوگل]یک شاهین بر فراز تپه معلق بود [ترجمه ترگمان]یک شاهین در بالای تپه پرسه می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A mob came over the hill yelling and brandishing sticks.
[ترجمه گوگل]گروهی به بالای تپه آمدند و فریاد می زدند و چوب می زدند [ترجمه ترگمان]جمعیت از بالای تپه رد شدند و فریاد می زدند و چوب دستی خود را تکان می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He is over the hill as a professional athlete.
[ترجمه Shohre] او بعنوان ورزشکار حرفه ای سنی ازش گذسته
|
[ترجمه m.rashidian] او برای ورزشکار حرفه ای بودن سنی ازش گذشته
|
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ورزشکار حرفه ای بر فراز تپه است [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک ورزش کار حرفه ای بالای تپه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They did their best to harl the cannon over the hill.
[ترجمه گوگل]آنها تمام تلاش خود را کردند تا توپ را بر فراز تپه پرتاب کنند [ترجمه ترگمان]حداکثر سعی خود را کردند تا توپ را از روی تپه بردارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The new tax program is now over the hill.
[ترجمه Roya] برنامه جدید مالیاتی ، رو به زوال است
|
[ترجمه گوگل]برنامه مالیاتی جدید اکنون فراتر از تپه است [ترجمه ترگمان]برنامه جدید مالیاتی اکنون بالای تپه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Youngsters seem to think you're over the hill at 40!
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جوانان فکر می کنند که شما در 40 سالگی از بالای تپه عبور کرده اید! [ترجمه ترگمان]به نظر میاد تو ۴۰ دقیقه دیگه از بالای تپه رد شدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Rumor has it that her husband has gone over the hill.
[ترجمه گوگل]شایعه شده است که شوهرش از تپه عبور کرده است [ترجمه ترگمان]شایعه شده که شوهرش از تپه رفته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Over the hill lies another village.
[ترجمه گوگل]بالای تپه روستای دیگری قرار دارد [ترجمه ترگمان]روی تپه یک روستای دیگر قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Captain Hardnose certainly ran that rat over the hill.
[ترجمه گوگل]کاپیتان هاردنوز مطمئناً آن موش را روی تپه دوید [ترجمه ترگمان]کاپیتان Hardnose حتما اون موش رو از بالای تپه رد کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. At eleven o'clock a group of children came over the hill.
[ترجمه گوگل]ساعت یازده گروهی از بچه ها به بالای تپه آمدند [ترجمه ترگمان]ساعت یازده گروهی از بچه ها بالای تپه آمدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The land over the hill was thickly wooded.
[ترجمه گوگل]زمین بالای تپه پر از درخت بود [ترجمه ترگمان]زمین روی تپه با انبوه انبوه پوشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At 3 many considered Ali to be over the hill as a professional boxer.
[ترجمه گوگل]در 3 سالگی بسیاری علی را به عنوان یک بوکسور حرفه ای بر فراز تپه می دانستند [ترجمه ترگمان]در سه نفر از آن ها علی را به عنوان یک بوکسور حرفه ای در نظر گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At 3 many considered Ali to be over the hill.
[ترجمه گوگل]در ساعت 3 بسیاری علی را بالای تپه می دانستند [ترجمه ترگمان]در سه نفر از آن ها علی را در بالای تپه قرار داده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The guy was over the hill - he'd never catch him.
[ترجمه گوگل]آن مرد بالای تپه بود - هرگز او را نمی گرفت [ترجمه ترگمان]طرف بالای تپه بود - او هرگز او را نگرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
کسی که دوره اش به سر آمده ( به علت سن بالا )
This term refers to someone who is considered to be past their prime or reaching the later stages of life. It is often used humorously or in a lighthearted manner. کسی که به نظر می رسد دوران اوج خود را پشت سر گذاشته یا به مراحل بعدی زندگی رسیده است. ... [مشاهده متن کامل]
اغلب به صورت طنز یا به شیوه ای غیر جدی استفاده می شود. مثال؛ “He’s turning 50 and jokingly claims he’s over the hill. ” “I used to be able to run marathons, but now I’m over the hill. ” “Many people start experiencing health issues once they’re over the hill. ”
پیر و فرتوت
over the hill
نمی دونم آیا می شه آفتاب لب بوم هم ترجمش کرد؟؟
صفت به معنای �از دور خارج شده� !! ( کسی که دیگه فیت، جذاب یا قادر به انجام کارهای مفید نیست - اغلب به حالت طنز به کار برده میشه ) .
کسی که سنی ازش گذشته I'm over the hill دیگه از من گذشته