over something

پیشنهاد کاربران

📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition�
📌 توضیح: به مفهومِ �قرار داشتن روی چیزی به گونه ای که تا حدودی حالت پوشش داشته باشد�
Example: He came in with his hat pulled down over his eyes.
مثال: درحالی وارد شد که کلاهش تا بالای چشمانش قرار گرفته بود.

بپرس