over and done with
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
تمام شده / به پایان رسیده / تموم شده / خلاص شده
در زبان محاوره ای:
تموم شد رفت، دیگه گذشت، از سرمون گذشت، خلاص شدیم
🔸 تعریف ها:
1. ( بیان پایان – قطعی ) :
برای اشاره به چیزی که کاملاً تمام شده و دیگه نیازی به فکر کردن یا برگشتن بهش نیست
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The exam is over and done with—now I can relax.
امتحان تموم شد رفت—الان می تونم راحت باشم.
2. ( احساس رهایی – محاوره ای ) :
بیان حس رهایی یا سبک شدن بعد از پایان یک کار سخت یا ناخوشایند
مثال: I’m glad that meeting is over and done with.
خوشحالم اون جلسه تموم شد و رفت.
3. ( تأکید بر نهایی بودن ) :
برای تأکید بر اینکه چیزی نه تنها تمام شده، بلکه دیگه هیچ برگشتی نداره
مثال: Our relationship is over and done with.
رابطه مون دیگه کاملاً تموم شده.
🔸 مترادف ها:
finished – completed – wrapped up – behind us – done – settled
تمام شده / به پایان رسیده / تموم شده / خلاص شده
در زبان محاوره ای:
تموم شد رفت، دیگه گذشت، از سرمون گذشت، خلاص شدیم
🔸 تعریف ها:
1. ( بیان پایان – قطعی ) :
برای اشاره به چیزی که کاملاً تمام شده و دیگه نیازی به فکر کردن یا برگشتن بهش نیست
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The exam is over and done with—now I can relax.
امتحان تموم شد رفت—الان می تونم راحت باشم.
2. ( احساس رهایی – محاوره ای ) :
بیان حس رهایی یا سبک شدن بعد از پایان یک کار سخت یا ناخوشایند
مثال: I’m glad that meeting is over and done with.
خوشحالم اون جلسه تموم شد و رفت.
3. ( تأکید بر نهایی بودن ) :
برای تأکید بر اینکه چیزی نه تنها تمام شده، بلکه دیگه هیچ برگشتی نداره
مثال: Our relationship is over and done with.
رابطه مون دیگه کاملاً تموم شده.
🔸 مترادف ها:
مختومه، پایان یافته، تمام شده
جفت و جور شدن با