over a barrel

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: unable to refuse a demand because of the circumstances.

- When she asked for a raise, I was really over a barrel.
[ترجمه میرزایی] وقتی او درخواست افزایش حقوق کرد، من واقعاً در موقعیت دشواری قرار گرفته بودم .
|
[ترجمه گوگل] وقتی او درخواست افزایش حقوق کرد، من واقعاً بیش از یک بشکه بودم
[ترجمه ترگمان] وقتی می خواست ترفیع بگیره من واقعا بالای یه بشکه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در یک موقعیت سخت / مشکل / دردسر ساز قرار گرفتن
In a difficult position
در موقعیتی قرار گرفت که چاره دیگری نداشت
چاره ای جز پذیرفتن نداشتن
هیچ انتخاب دیگری جز یک گزینه ( ناخوشایند ) نداشتن
These days i have to work at 7 a. m till 11 p. m to live on . I'm really over the barrel
هنگامی که از من درخواست ترفیع کرد، من واقعا ورشکست بودم.
توی عمل انجام شده قرار گرفتن
چاره ای جز قبول کردن یا انجام دادن، نداشتن
درخواستی که نتونی ردش کنی

بپرس