outworn

/ˌaʊtˈwɔːrn//ˌaʊtˈwɔːn/

کهنه، پوسیده، مانده، خسته

جمله های نمونه

1. These insects can outwear the bacteria.
[ترجمه گوگل]این حشرات می توانند باکتری ها را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]این حشرات می توانند باکتری را نابود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has been outworn by his big family.
[ترجمه گوگل]او توسط خانواده بزرگش پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]او از خانواده بزرگش خسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some surely must be discarded as outworn, but some wouldn't let themselves be forgotten.
[ترجمه گوگل]مطمئناً باید برخی را به عنوان فرسوده دور انداخت، اما برخی نمی‌گذارند خود را فراموش کنند
[ترجمه ترگمان]مطمئنا بعضی از آن ها خسته می شوند، اما بعضی از آن ها خودشان را فراموش نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A child outwears clothes quickly.
[ترجمه گوگل]کودک به سرعت لباس هایش را می پوشد
[ترجمه ترگمان] یه بچه به سرعت لباس عوض می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She quietly outwore the sufferings.
[ترجمه گوگل]او بی سر و صدا بر رنج ها غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]او به آرامی آن رنج ها را ازسر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Old intolerances based on outworn moral and social codes.
[ترجمه گوگل]نابردباری های قدیمی بر اساس کدهای اخلاقی و اجتماعی فرسوده
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی براساس قوانین اخلاقی و اخلاقی فرسوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But you need not follow their outworn models.
[ترجمه گوگل]اما لازم نیست از مدل های فرسوده آنها پیروی کنید
[ترجمه ترگمان]اما نیازی نیست که مدل های outworn را دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What he's said: We understand that outworn programs are inadequate to the needs of our time.
[ترجمه گوگل]آنچه او گفته است: ما درک می کنیم که برنامه های فرسوده برای نیازهای زمان ما ناکافی است
[ترجمه ترگمان]او گفت: ما درک می کنیم که برنامه های outworn برای نیازهای زمان ما کافی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It seems you need to clear out certain outworn elements of your life - people, feelings, possessions, and obligations - that you feel no longer have the meaning they once did for you.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شما باید برخی از عناصر فرسوده زندگی خود را پاک کنید - افراد، احساسات، دارایی ها و تعهدات - که احساس می کنید دیگر معنایی را که قبلا برای شما داشتند را ندارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شما نیاز دارید که عناصر فرسودگی خاص زندگی خود - مردم، احساسات، دارایی و تعهدات خود را مشخص کنید - که دیگر احساسی ندارید که زمانی برای شما انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eclipses are very effective in finding weak, outworn situations and in uprooting them in the blink of an eye.
[ترجمه گوگل]ماه گرفتگی در یافتن موقعیت های ضعیف و فرسوده و در یک چشم به هم زدن ریشه کن کردن آنها بسیار موثر است
[ترجمه ترگمان]Eclipses در پیدا کردن شرایط ضعیف، outworn و در نگاه کردن آن ها در یک چشم به هم زدن بسیار موثر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We understand that outworn programs are inadequate to the needs of our time.
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که برنامه های فرسوده برای نیازهای زمان ما ناکافی هستند
[ترجمه ترگمان]ما درک می کنیم که برنامه های outworn برای نیازهای زمان ما ناکافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had been outworn with His ceaseless pains.
[ترجمه گوگل]او از دردهای بی وقفه اش خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Outworn institutions were to stagger on until, in some cases, the outworn machines and sluices which they maintained also collapsed.
[ترجمه گوگل]موسسات فرسوده مجبور شدند تا زمانی که در برخی موارد، ماشین‌های فرسوده و دریچه‌هایی که آنها نگهداری می‌کردند، فروریختند
[ترجمه ترگمان]موسسات outworn تا زمانی که در برخی موارد، ماشین های فرسوده و sluices که آن ها حفظ کرده بودند، سقوط کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exist longer than; endure longer than; wear out, make worn from use
worn out; outdated; overused
an outworn idea or method is old-fashioned and no longer useful; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( especially of an idea or phrase ) old - fashioned and used too often in the past, so no longer useful or important
( مخصوصاً در مورد یک ایده یا عبارت ) قدیمی و منسوخ، بنابراین دیگر مفید یا مهم نیست
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The company's outworn business model was in dire need of an overhaul to stay competitive.
The outworn phrase "talk to the hand" had lost its relevance and humor years ago, but still lingered in popular culture.
After years of use, the outworn keyboard was slow to respond, and the keys were sticky with spills and crumbs.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/outworn

بپرس