outvote

/ˌaʊtˈvoʊt//ˌaʊtˈvəʊt/

بیشتر (از دیگری) رای آوردن، (در رای گیری) شکست دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outvotes, outvoting, outvoted
• : تعریف: to defeat or outdo in voting.

- Juniors outvoted seniors in the school elections.
[ترجمه گوگل] نوجوانان در انتخابات مدارس از سالمندان رای دادند
[ترجمه ترگمان] گروه جوانان بوکا جونیورز در انتخابات مدارس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They walked out in protest after being outvoted by the National Salvation Front majority.
[ترجمه گوگل]آنها پس از اینکه اکثریت جبهه نجات ملی از آنها رای دادند، در اعتراض از آن خارج شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از کشته شدن توسط اکثریت جبهه نجات ملی، در اعتراض به تظاهرات پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Britain was heavily outvoted on the issue.
[ترجمه گوگل]بریتانیا به شدت در مورد این موضوع رای داد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به شدت بر این مساله تاکید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Twice his colleagues have outvoted him.
[ترجمه گوگل]همکارانش دو بار از او رای داده اند
[ترجمه ترگمان]همکارانش دو بار او را کتک زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We objected strongly but were outvoted.
[ترجمه گوگل]ما به شدت مخالفت کردیم، اما از آنها دور شد
[ترجمه ترگمان]ما به شدت اعتراض کردیم ولی ما outvoted بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Democrats were outvoted, as usual.
[ترجمه گوگل]دموکرات‌ها طبق معمول بیشتر از آنها رای دادند
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها مثل همیشه outvoted بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His proposal was outvoted by 10 votes to
[ترجمه گوگل]پیشنهاد وی با 10 رای موافق بیشتر از آن مخالفت شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد او با ۱۰ رای موافق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. France was outvoted on that issue.
[ترجمه گوگل]فرانسه در این مورد بیش از حد رای داد
[ترجمه ترگمان]فرانسه بر این مساله پافشاری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Waddington's proposal was outvoted in the Senate.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد Waddington در سنا بیش از حد رای داده شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد Waddington در مجلس سنا مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They feared that the numerous poor might outvote the few rich.
[ترجمه گوگل]آن‌ها می‌ترسیدند که فقرای بی‌شمار از تعداد اندک ثروتمندان رای دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیم آن داشتند که افراد بی شماری از این عده کمی ثروتمند شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The way to outvote them was to double the number of people who held to the old ways.
[ترجمه گوگل]راه پیشی گرفتن از آنها دو برابر کردن تعداد افرادی بود که به روش های قدیمی پایبند بودند
[ترجمه ترگمان]راه مقابله با آن دو برابر کردن شمار افرادی بود که به روش های قدیمی پایبند بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The measure was outvoted.
[ترجمه گوگل]این اقدام بیش از حد رای داده شد
[ترجمه ترگمان]این اقدام outvoted بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Outvoted, they left the congregation in 1825 and formed the Reformed Society of Israelites.
[ترجمه گوگل]آنها در سال 1825 جماعت را ترک کردند و انجمن اصلاح شده اسرائیلیان را تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها در سال ۱۸۲۵ جماعت را ترک کردند و جامعه اصلاح شده اسراییل را تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the Bill is outvoted, we are faced with dire prospects.
[ترجمه گوگل]اگر لایحه بیش از حد رای داده شود، با چشم اندازهای بدی روبرو هستیم
[ترجمه ترگمان]اگر این لایحه outvoted باشد، ما با چشم اندازه ای شدید مواجه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On 12 November he was out-voted in his own Commission and the document was sent to the printer.
[ترجمه گوگل]در 12 نوامبر او در کمیسیون خود رای نداد و سند به چاپخانه ارسال شد
[ترجمه ترگمان]در ۱۲ نوامبر او به کمیسیون خود رای داد و این سند به چاپگر فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Richard and David tried to get the question put on the agenda but they were heavily outvoted.
[ترجمه گوگل]ریچارد و دیوید سعی کردند این سوال را در دستور کار قرار دهند، اما به شدت از آنها دور شد
[ترجمه ترگمان]ریچارد و دیوید سعی کردند مساله را مطرح کنند اما آن ها به شدت عصبانی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• win more votes than an opponent; win election
if you are outvoted, more people vote against what you are proposing than vote for it, so that your proposal is defeated.

پیشنهاد کاربران

رأی نیاوردن؛ در رأی گیری شکست خوردن
نادیده گرفتن

بپرس