فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outthinks, outthinking, outthought
حالات: outthinks, outthinking, outthought
• (1) تعریف: to think more rapidly, efficiently, or cunningly than.
• (2) تعریف: to overcome, surpass, or outwit by thinking.
- They outthought their captors with an elaborate plan of escape.
[ترجمه گوگل] آنها با نقشهای دقیق برای فرار، به اسیرکنندگان خود فکر کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها captors را با نقشه دقیقی از فرار دستگیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها captors را با نقشه دقیقی از فرار دستگیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید