🔸 معادل فارسی:
بی ادبانه / غیرقابل قبول / بی جا / بی منطق / خارج از عرف
در زبان محاوره ای:
حرفش خیلی بی جا بود، رفتارش بی ادبانه بود، خیلی بی منطق بود، قاطی کرده بود
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انتقادی ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف کسی که رفتارش بی ادبانه، توهین آمیز یا خارج از عرف اجتماعی باشه
مثال: I can’t believe he said that—it was totally outta pocket.
باورم نمی شه اون حرفو زد—کاملاً بی جا بود.
2. ( احساسی – واکنشی ) :
وقتی کسی حرف یا کاری می کنه که باعث شوک یا ناراحتی دیگران می شه
مثال: Her comment about his family was outta pocket.
حرفش درباره ی خانواده ی اون خیلی بی ادبانه بود.
3. ( طنزآمیز – غیرمنتظره ) :
گاهی برای توصیف رفتار عجیب یا جسورانه که خارج از انتظار باشه
مثال: That outfit is so outta pocket—but I kinda love it.
اون لباس خیلی عجیب غریبه—ولی یه جوری دوست داشتنیه.
🔸 مترادف ها:
inappropriate – disrespectful – rude – out of line – unacceptable – wild
بی ادبانه / غیرقابل قبول / بی جا / بی منطق / خارج از عرف
در زبان محاوره ای:
حرفش خیلی بی جا بود، رفتارش بی ادبانه بود، خیلی بی منطق بود، قاطی کرده بود
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انتقادی ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف کسی که رفتارش بی ادبانه، توهین آمیز یا خارج از عرف اجتماعی باشه
مثال: I can’t believe he said that—it was totally outta pocket.
باورم نمی شه اون حرفو زد—کاملاً بی جا بود.
2. ( احساسی – واکنشی ) :
وقتی کسی حرف یا کاری می کنه که باعث شوک یا ناراحتی دیگران می شه
مثال: Her comment about his family was outta pocket.
حرفش درباره ی خانواده ی اون خیلی بی ادبانه بود.
3. ( طنزآمیز – غیرمنتظره ) :
گاهی برای توصیف رفتار عجیب یا جسورانه که خارج از انتظار باشه
مثال: That outfit is so outta pocket—but I kinda love it.
اون لباس خیلی عجیب غریبه—ولی یه جوری دوست داشتنیه.
🔸 مترادف ها: