فعل گذرا ( transitive verb )حالات: outstays, outstaying, outstayed
• : تعریف: to stay longer than.
جمله های نمونه
1. It's better not to outstay one's welcome, especially on a first visit.
[ترجمه گوگل]بهتر است به خصوص در اولین بازدید از استقبال خود جلوتر نروید [ترجمه ترگمان]بهتر است که بیشتر از یک دفعه قبل از این که شما را از شما دعوت به عمل بیاورم، بهتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't outstay your welcome.
[ترجمه گوگل]از خوش آمد گویی خود دور نشوید [ترجمه ترگمان]دی گه بیشتر از این حرفی نزن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Either way, the free sections often seem to outstay their welcome.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، بخشهای رایگان اغلب به نظر میرسد که از استقبال آنها بیشتر است [ترجمه ترگمان]در هر صورت، بخش های آزاد اغلب به نظر می رسد که از آن ها outstay [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I never did intend to outstay my welcome.
[ترجمه مریم رضوی] من هرگز قصد نداشتم بیشتر از آنچه باید زندگی کنم. . .
|
[ترجمه گوگل]من هرگز قصد نداشتم از استقبالم پیشی بگیرم [ترجمه ترگمان]من قصد نداشتم شما را بیش از این بیش از این تحمل کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They were busy so I left - I didn't want to outstay my welcome.
[ترجمه گوگل]آنها سرشان شلوغ بود، بنابراین من رفتم - نمیخواستم از استقبالم پیشی بگیرم [ترجمه ترگمان]آن ها به قدری شلوغ بودند که من هم آنجا را ترک کردم - نمی خواستم بیشتر از این outstay کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After the kindness that had been shown to him, he didn't want to outstay his welcome.
[ترجمه گوگل]بعد از محبتی که به او شده بود، نمی خواست از استقبالش پیشی بگیرد [ترجمه ترگمان]بعد از محبتی که به او نشان داده بود، دیگر نمی خواست بیش از این از او خداحافظی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We complain if a band stays away too long; we complain if they outstay their welcome.
[ترجمه گوگل]اگر گروهی برای مدت طولانی دور بماند، شکایت می کنیم ما شکایت می کنیم اگر آنها از استقبال خود خارج شوند [ترجمه ترگمان]ما شکایت می کنیم که اگر گروهی دور هم جمع شوند، شکایت می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Maher on Bachelor's Button, however, was still convinced that his mount could outstay her and held on tenaciously.
[ترجمه گوگل]با این حال، ماهر روی دکمه لیسانس هنوز متقاعد شده بود که اسبش می تواند از او پیشی بگیرد و با سرسختی نگه داشت [ترجمه ترگمان]با این حال، ماهر در دکمه مجرد هنوز متقاعد شده بود که سوار شدن او می تواند او را از بین ببرد و با سرسختی ادامه دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اقامت طولانی کردن (فعل)
outstay
بیش از حد لزوم ماندن (فعل)
outstay
انگلیسی به انگلیسی
• stay longer than; stay too long; overstay a welcome if you outstay your welcome, you stay somewhere, for example at someone's house or party, longer than they want you to or expect you to.