outstand


معنی: بیشتر ایستادن، بیشتر تحمل کردن، برجستگی داشتن، عازم دریا شدن
معانی دیگر: برجسته بودن، بیرون زدن

مترادف ها

بیشتر ایستادن (فعل)
outstand

بیشتر تحمل کردن (فعل)
outstand

برجستگی داشتن (فعل)
outstand, stick up

عازم دریا شدن (فعل)
outstand

انگلیسی به انگلیسی

• stand out, be noticeable; remain beyond; withstand, bear, endure

پیشنهاد کاربران

بپرس