outscore

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of score.

جمله های نمونه

1. to outscore
بیشتر امتیاز آوردن (از)

2. Johnson outscored his nearest rival by 30 points.
[ترجمه گوگل]جانسون با 30 امتیاز از نزدیکترین رقیب خود پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]جانسون نزدیک ترین رقیب خود را با ۳۰ امتیاز شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On that night, McKenzie outscored a very capable performer in Jesse Benavides but could never reach those standards.
[ترجمه گوگل]در آن شب، مک کنزی از یک مجری بسیار توانا در جسی بناویدس پیشی گرفت اما هرگز نتوانست به آن استانداردها برسد
[ترجمه ترگمان]در آن شب، مکنزی یک نوازنده بسیار توانا را در جسی Benavides اجرا کرد اما هرگز نتوانست به آن استانداردهای برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A doughy bald guy in a Rolex will outscore a stud in a Burger King uniform almost every time!
[ترجمه گوگل]یک پسر کچل خمیری در رولکس تقریباً هر بار از گل میخ در لباس برگر کینگ پیشی می گیرد!
[ترجمه ترگمان]یه مرد کچل که تو ساعت رولکس با لباس Burger درست می کنه تقریبا هر دفعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the last 17 games, the Red Wings have outscored the opposition 36-
[ترجمه گوگل]در 17 بازی اخیر، رد وینگز با 36 گل از حریف پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]در ۱۷ بازی آخر، بال های قرمز ۳۶ - ۳۶ مخالف را تضعیف کرده اند -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As predicted, the Republican contest was duly won by Bush, whilst Harkin massively outscored his Democratic rivals.
[ترجمه گوگل]همانطور که پیش بینی می شد، رقابت جمهوری خواهان به درستی توسط بوش برنده شد، در حالی که هارکین به شدت از رقبای دموکرات خود پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]همانطور که پیش بینی شد، رقابت جمهوری خواهان به موقع توسط بوش برنده شد، در حالی که Harkin بسیار با رقبای دموکرات اش رقابت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Americans actually spend more time in school than children in Asian countries that persistently outscore the U. S. on Math and Science tests.
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها در واقع بیشتر از کودکان کشورهای آسیایی که به طور مداوم در آزمون های ریاضی و علوم از ایالات متحده پیشی می گیرند، در مدرسه می گذرانند
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها در واقع زمان بیشتری را در مدرسه نسبت به کودکانی در کشورهای آسیایی که دائما در زیر سلطه ایالات متحده هستند، سپری می کنند اس آزمون های ریاضی و ریاضی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to several statistical measures of intelligence, people of Asian and especially Chinese descent consistently outscore other racial and ethnic groups.
[ترجمه گوگل]بر اساس چندین معیار آماری هوش، افراد آسیایی و به ویژه چینی تبار به طور مداوم از سایر گروه های نژادی و قومی پیشی می گیرند
[ترجمه ترگمان]به گفته چندین معیار آماری از هوش، مردم آسیایی و به خصوص نژاد چینی به طور پیوسته از دیگر گروه های نژادی و نژادی حمایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For some, the day is defined by flashy video games, with math problems embedded as obstacles that must be overcome to outscore opponents.
[ترجمه گوگل]برای برخی، روز با بازی های ویدیویی پر زرق و برق، با مسائل ریاضی به عنوان موانعی که باید برای پیشی گرفتن از حریفان غلبه کرد، تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]برای برخی، روز توسط بازی های ویدیویی پر زرق و برق تعریف می شود، با مشکلات ریاضی که در آن ها موانعی وجود دارند که باید بر رقبای outscore غلبه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This means that poorer countries with low income - variation can outscore richer ones with high variation.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که کشورهای فقیرتر با درآمد کم می توانند از کشورهای ثروتمندتر با تنوع زیاد پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که کشورهای فقیر با تغییرات با درآمد پایین، می توانند با تغییرات زیاد، outscore غنی تر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Generally, other things being equal, a larger fish will outscore a smaller one.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، در صورت مساوی بودن سایر موارد، یک ماهی بزرگتر از ماهی کوچکتر پیشی می گیرد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، چیزهای دیگر برابر هستند، یک ماهی بزرگ تر از یک ماهی کوچک تر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And in Europe as in Asia, the northern countries (Finland, Norway, Belgium, Iceland, Austria, Germany) outscore the southern (Greece, Italy, Portugal).
[ترجمه گوگل]و در اروپا مانند آسیا، کشورهای شمالی (فنلاند، نروژ، بلژیک، ایسلند، اتریش، آلمان) از جنوب (یونان، ایتالیا، پرتغال) برتری دارند
[ترجمه ترگمان]و در اروپا مانند آسیا، کشورهای شمالی (فنلاند، نروژ، بلژیک، ایسلند، اتریش، آلمان)در جنوب (یونان، ایتالیا، پرتغال)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gain more points; win by having a higher number of points

پیشنهاد کاربران

برتری داشتن، امتیاز بالاتر داشتن نسبت شخص یا چیز دیگری
ثبت رکورد ( امتیازی ) بهتر توسط بازیکن یا باشگاه در مسابقات

بپرس