outreach

/ˈaʊˌtrit͡ʃ//ˈaʊtriːt͡ʃ/

معنی: توسعه، توسعه یافتن، پیش دستی کردن بر، برتری یافتن
معانی دیگر: وابسته به کمک رسانی، معاضدتی، برد بیشتری داشتن، تیررس بیشتری داشتن، برتری داشتن، جلو زدن، پیشی گرفتن، دراز کردن، کشاندن، گسترده کردن، (کمک و غیره) رساندن، فرارسیدن از

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outreaches, outreaching, outreached
• : تعریف: to go or reach beyond; exceed.
مشابه: exceed, overreach

- Our desires outreach our means.
[ترجمه احمد قربانی] خواسته های ما به ابزارهای ما می رسد
|
[ترجمه Bita] خواسته های ما با راهها و اهدافمان همرسان است.
|
[ترجمه محمود قائمی زاده] خواسته های ما فراتر از تمایلات ماست.
|
[ترجمه گوگل] خواسته های ما به ابزارهای ما می رسد
[ترجمه ترگمان] خواسته های ما به وسیله ما کمک می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of reaching out, or the distance or extent of the reach.

(2) تعریف: an effort or program to provide services to those who do not or cannot come to the place where those services are available.

- Home meal delivery is an outreach to bring adequate nutrition to the elderly and bedridden.
[ترجمه گوگل] تحویل وعده های غذایی در منزل یک اقدام برای رساندن تغذیه مناسب به افراد مسن و بستری است
[ترجمه ترگمان] تحویل غذای خانگی، دسترسی به غذای کافی برای سالمندان و بستری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an outreach program
برنامه ی معاضدت

2. Their brief is to undertake outreach work aimed at young African Caribbeans on the estate.
[ترجمه گوگل]خلاصه آنها این است که کار ترویجی را با هدف جوانان آفریقایی کارائیب در املاک انجام دهند
[ترجمه ترگمان]خلاصه آن ها این است که کار توسعه ای با هدف at جوان آفریقایی در این ملک انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An AIDS outreach program for prostitutes on the streets.
[ترجمه محمود قائمی زاده] برنامۀ ترویجی در زمینۀ ایدز برای روسپی های خیابانی
|
[ترجمه گوگل]برنامه ترویج ایدز برای روسپی ها در خیابان
[ترجمه ترگمان]یک برنامه توسعه ایدز برای روسپی ها در خیابان ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like the other outreach workers Saturday, Harris earned the princely sum of $ 24 for her hours of outreach.
[ترجمه گوگل]مانند سایر کارکنان خدمات رسانی روز شنبه، هریس مبلغ شاهزاده ای 24 دلاری را برای ساعات کاری خود به دست آورد
[ترجمه ترگمان]در روز شنبه، هریس، مانند سایر کارکنان توسعه، ۲۴ دلار به مدت ۲۴ ساعت برای کمک به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These changes reflect the impact of education and outreach programs, Adjorlolo-Johnson said.
[ترجمه گوگل]Adjorlolo-Johnson گفت که این تغییرات منعکس کننده تأثیر آموزش و برنامه های توسعه است
[ترجمه ترگمان]جانسون گفت که این تغییرات منعکس کننده تاثیر برنامه های تحصیلی و توسعه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its outreach program is strictly volunteer.
[ترجمه محمود قائمی زاده] فعالیت های فوق برنامۀ آن کاملاً داوطلبانه است.
|
[ترجمه گوگل]برنامه اطلاع رسانی آن کاملاً داوطلبانه است
[ترجمه ترگمان]برنامه توسعه آن اکیدا داوطلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The outreach services are free, Scholle says, funded by county and state coffers.
[ترجمه گوگل]شول می‌گوید که خدمات اطلاع رسانی رایگان است و توسط خزانه استان و ایالت تأمین می‌شود
[ترجمه ترگمان]Scholle می گوید که خدمات کمک رسانی رایگان است و بودجه آن به وسیله خزانه کشور و ایالت تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Between them they provide a mix of outreach and on-site services around the clock.
[ترجمه گوگل]بین آنها، آنها ترکیبی از خدمات عمومی و در محل را به صورت شبانه روزی ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها بین آن ها ترکیبی از خدمات فراگیر و مبتنی بر سایت در سراسر ساعت را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She and our outreach nurse call MotherRisk, a programme affiliated with our city's paediatric hospital.
[ترجمه گوگل]او و پرستار ما با MotherRisk، برنامه ای وابسته به بیمارستان اطفال شهر ما تماس گرفتند
[ترجمه ترگمان]او و پرستار outreach ما MotherRisk، یک برنامه وابسته به بیمارستان کودکان ما را فرا می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Much of Sue's outreach work is within an education setting, developing drama, music and interpersonal skills.
[ترجمه گوگل]بیشتر فعالیت‌های سو در زمینه آموزش، توسعه نمایش، موسیقی و مهارت‌های بین فردی است
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از کار توسعه سو در یک محیط آموزشی، توسعه درام، موسیقی و مهارت های بین فردی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The regents are also calling for greater outreach to increase the diversity of the pool of applicants applying to the system.
[ترجمه گوگل]نایب السلطنه ها همچنین خواستار دستیابی بیشتر به منظور افزایش تنوع متقاضیان متقاضی به این سیستم هستند
[ترجمه ترگمان]The همچنین خواستار دسترسی بیشتر به افزایش تنوع تعداد متقاضیان درخواست برای سیستم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Few parishes have gay outreach programs, and Dignity operates almost exclusively out of Protestant sanctuaries.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از محله‌ها برنامه‌های همجنس‌بازی دارند و Dignity تقریباً منحصراً خارج از پناهگاه‌های پروتستان فعالیت می‌کند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از بخش های دارای برنامه های توسعه ای gay هستند، و کرامت تقریبا به طور انحصاری از پناهگاه های پروتستان خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The event served as the kick-off to a minority voter outreach program in San Mateo County.
[ترجمه گوگل]این رویداد به عنوان شروعی برای یک برنامه ارتباط با رای دهندگان اقلیت در شهرستان سن ماتئو بود
[ترجمه ترگمان]این رویداد به عنوان نقطه شروع به برنامه توسعه دهندگان اقلیت در شهرستان سن ماتیو در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We finished John's leadership training in September, with 4 weeks of outreach in Northern Ireland.
[ترجمه گوگل]ما آموزش رهبری جان را در سپتامبر، با 4 هفته آموزش در ایرلند شمالی به پایان رساندیم
[ترجمه ترگمان]ما آموزش رهبری جان را در ماه سپتامبر با چهار هفته توسعه در ایرلند شمالی تمام کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The design team has even included detailed information on conservation, opportunities for volunteers, and community and outreach initiatives.
[ترجمه گوگل]تیم طراحی حتی اطلاعات دقیقی در مورد حفاظت، فرصت‌ها برای داوطلبان، و ابتکارات اجتماعی و اطلاع‌رسانی گنجانده است
[ترجمه ترگمان]تیم طراحی حتی شامل اطلاعات مفصل درباره حفاظت، فرصت برای داوطلبان، و ابتکارات جامعه و توسعه نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توسعه (اسم)
amplification, increase, enlargement, extension, development, increment, expansion, outreach, outspread

توسعه یافتن (فعل)
outreach, boom

پیش دستی کردن بر (فعل)
forestall, outreach

برتری یافتن (فعل)
outreach, overcome, transcend

انگلیسی به انگلیسی

• supplying of aid to the needy; distance reached; reaching toward
reach beyond; exceed

پیشنهاد کاربران

روی اوری
۱. امدادی. ۲. امداد ۳. توسعه، توسعه یافتن، پیش دستی کردن بر، برتری یافتن
مثال:
But Washington chose to ignore Iran’s outreach.
اما واشینگتن ترجیح داد توسعه و برتری یافتن ایران را نادیده بگیرد.
کاری که یک سازمان برای اطلاع رسانی فعالیت های خود انجام می دهد
امداد
کمک رسانی
یاری رساندن
دستگیری و تعاون
VERB
( کمک و غیره ) رساندن - کمک رسانی کردن - مدد رساندن - کمک کردن
MEANING
programmes and schemes try to find people who need help or advice rather than waiting for those people to come and ask for help.
...
[مشاهده متن کامل]

💠 Putin interview with Tucker Carlson shows Kremlin outreach to Trump’s GOP
. . . Carlson, the conservative former Fox News host with a history of airing bogus “news, ” claimed — falsely — that prominent U. S. newspapers and television outlets had refused to interview Putin since his invasion of Ukraine and were ignoring Russia’s perspective. Carlson labeled Western media as “corrupt” and accused them of lies on Tuesday in a video confirming that he was in Moscow for a Q&A with the president.

تبلیغاتی، ترویجی، توسعه ای، فوق برنامه
پیوندجویی
به نقل از فرهنگ علوم انسانی، ویراست سوم؛ داریوش آشوری
اطلاع رسانی
مددکاری
Outreach program : برنامه خدمت، خدمات یا کمک رسانی خصوصا در محل مورد نظر و سیار و برای کسانی که دسترسی ندارند.
( معنای دقیق فارسیش رو در جایی پیدا نکردم و حدس می زنم چیزی شبیه این باشه )
مشتری یابی
بالاى سر، بالا، فرارسیدن از، توسعه یافتن ، توسعه ، برترى یافتن
ارتباط یا مشارکت
outreach ( پزشکی )
واژه مصوب: سیاری
تعریف: ارائۀ خدمات که به صورت خارج از مرکز در محل های مورد نظر انجام می‏شود
کمک رسانی امداد
دسترسی، توسعه، گسترش دادن
کمک رسانی
امداد رسانی
تحت پوشش خدمات قرار دادن افراد محروم
( اقتصاد، درباره شرکت و سازمان ها ) ارتباط گیری، برقراری رابطه، نزدیک شدن به شرکت ها یا نهادها برای ارتباط گرفتن به منظور فروش یا مشاوره و غیره.
مهارت آموزی
دست کمک بسوى محرومان دراز کردن
دست کمک بسوى محرومین دراز کردن.
فعالیتای یه سازمان که خدمات و مشاوره فراهم میکنه برای کسایی تو اجتماع، به طور ویژه اونایی که نمیتونن یا احتمالش کمه که بیان مراجعه کنن به اون اداره، بیمارستان و غیره برای گرفتن کمک.
گسترش، گستردگی، گستره، رسش، رسانش، بسط، برد
کمک رسانی و ارائه خدمات در مکانهایی که مردم ( به ویژه مردم فقیر ) ساکن هستند به منظور ارائه خدمات رفاهی، اداری، بهداشتی و غیره.
کمک رسانی، امداد
دسترسی گسترده تری داشتن
فراتر رفتن از، درگذشتن از
خدمت رسانی
The centre was awarded a grant for �outreach� to the homeless
این مرکز به خاطر �خدمت رسانی� به کارتن خواب ها جایزه ای دریافت کرد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس