outrageousness


بی شرفی، بیحرمتی، تجاوز، افراط

جمله های نمونه

1. This very outrageousness on Livingstone's part, however, struck a chord in the lesbian and gay communities.
[ترجمه گوگل]با این حال، این ظالمانه از جانب لیوینگستون، در جوامع همجنس‌گرا و همجنس‌گرایان تأثیر منفی گذاشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، این اتفاق در بخش Livingstone باعث ایجاد a در جوامع همجنس گرا و همجنس گرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's a matter of outrageousness to about his body shape.
[ترجمه گوگل]این یک موضوع ظالمانه در مورد شکل بدن او است
[ترجمه ترگمان]مساله این است که بدنش به شکل بدنش در امده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Make cheerfulness, outrageousness, and playfulness new priorities for your life.
[ترجمه گوگل]نشاط، ظالمانه و بازیگوشی را اولویت های جدیدی برای زندگی خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]شادی، شادی، و بازیگوشی و اولویت های جدید را برای زندگی خود ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The quality of passing all moral bounds; excessive wickedness or outrageousness.
[ترجمه گوگل]کیفیت عبور از تمام حدود اخلاقی؛ شرارت یا ظلم بیش از حد
[ترجمه ترگمان]کیفیت عبور از همه bounds اخلاقی؛ wickedness و outrageousness بیش از حد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's a hint at the malevolent agency of these priests, and it should point us to the true outrageousness of this speech, maybe its irrationality.
[ترجمه گوگل]این اشاره ای به عاملیت بدخواهانه این کشیش ها است و باید به ما به ظالمانه بودن واقعی این سخنرانی و شاید غیرمنطقی بودن آن اشاره کند
[ترجمه ترگمان]این اشاره ای به نمایندگی malevolent این کشیشان است، و ما باید به outrageousness واقعی این کلام، شاید نامعقول بودن آن اشاره کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The more powerful, more difficult, yet abiding lesson of Whitman lies in his outrageousness.
[ترجمه گوگل]درس قدرتمندتر، دشوارتر و در عین حال ماندگارتر ویتمن در ظالمانه بودن او نهفته است
[ترجمه ترگمان]The powerful، دشوارتر و yet از ویتمن در outrageousness خود نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When I look back at the fun times I had in my youth, I remember booze-induced laughs and outrageousness but I also remember feeling slightly empty, like something was missing.
[ترجمه گوگل]وقتی به دوران خوشی که در جوانی‌ام داشتم نگاه می‌کنم، خنده‌های ناشی از مشروبات الکلی و ظلم‌آمیزی را به یاد می‌آورم، اما همچنین به یاد می‌آورم که احساس می‌کردم کمی خالی بودم، انگار چیزی کم است
[ترجمه ترگمان]وقتی به دوران خوش گذشته نگاه می کنم، به یاد می اورم که در دوران جوانی به خنده افتاده بودم، و همچنین به یاد می اورم که احساس پوچی می کردم، انگار که چیزی را از دست داده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The likelihood of a diminished reputation from the media rises proportionally with the level of notoriety that an individual possesses and the outrageousness of that person's behavior.
[ترجمه گوگل]احتمال کاهش شهرت از سوی رسانه ها متناسب با سطح بدنامی که یک فرد دارد و رفتار ظالمانه آن فرد افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]احتمال کاهش اعتبار از رسانه به تناسب با سطح بدنامی که یک فرد دارای صاحب و the رفتار آن فرد است، افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tom, Tom, I love you so, and you seem to try every way you can to break my old heart with your outrageousness.
[ترجمه گوگل]تام، تام، من تو را خیلی دوست دارم، و به نظر می‌رسد که تو سعی می‌کنی هر راهی که می‌توانی برای شکستن قلب قدیمی من با ظالمانه‌ات
[ترجمه ترگمان]تام، تام، من دوستت دارم و به نظر می رسه که هر جوری می تونی قلب my رو با outrageousness بشکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• scandalousness; indecency; quality of being outrageous

پیشنهاد کاربران

بپرس