outpour

/ˌɑːwtˈpɔːr//ˌɑːwtˈpɔː/

معنی: بیرون ریزش، بیرون روان شدن، بیرون ریختن
معانی دیگر: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: outpours, outpouring, outpoured
• : تعریف: to pour out or flow.

جمله های نمونه

1. My childhood and adolescence were a joyous outpouring of energy, a ceaseless quest for expression, skill, and experience. School was only a background to the supreme delight of lessons in music, dance, and dramatics, and the thrill of sojourns in the country, theaters, concerts.
[ترجمه گوگل]دوران کودکی و نوجوانی من سرازیر شدن شادی انرژی، جستجوی بی وقفه برای بیان، مهارت و تجربه بود مدرسه تنها پس‌زمینه‌ای برای لذت عالی از درس‌های موسیقی، رقص، و نمایشنامه، و هیجان اقامت در کشور، تئاترها، کنسرت‌ها بود
[ترجمه ترگمان]دوران کودکی و نوجوانی من سرشار از شور و نشاط و شور و اشتیاق و تلاش مداوم برای بیان، مهارت و تجربه بود مدرسه تنها یک پس زمینه برای لذت عالی درس های موسیقی، رقص، and، و هیجان of در کشور، تئاترها، کنسرت ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The news of his death produced an instant outpouring of grief.
[ترجمه گوگل]خبر مرگ او موجی از غم و اندوه را در پی داشت
[ترجمه ترگمان]خبر مرگ او در آن لحظه پر از اندوه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Last year saw an outpouring of cookery books.
[ترجمه گوگل]سال گذشته شاهد هجوم کتاب های آشپزی بودیم
[ترجمه ترگمان]سال گذشته کتاب های آشپزی به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All this public outpouring is so undignified.
[ترجمه گوگل]این همه طغیان عمومی بسیار ناپسند است
[ترجمه ترگمان]همه این سخنرانی عمومی پست و پست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why take outpour frustration on the flight attendant?
[ترجمه گوگل]چرا ناامیدی ناشی از سرخوردگی را به مهماندار هواپیما وارد می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چرا نا امیدی رو به مهماندار هواپیما take؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The outpour of ash from Eyjafjallajokull caused the largest closure of European airspace since World War II, with losses estimated at between 5bn and 5bn euros.
[ترجمه گوگل]ریزش خاکستر از Eyjafjallajokull بزرگترین بسته شدن حریم هوایی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم را با خسارات بین 5 تا 5 میلیارد یورو ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]The خاکستر از Eyjafjallajokull باعث بسته شدن بیش ترین بسته شدن فضای هوایی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم شد و خسارتی معادل ۵ میلیارد و ۵ میلیارد یورو برآورد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His death at the age of 35 has occasioned an outpouring of grief.
[ترجمه گوگل]مرگ او در سن 35 سالگی موجی از اندوه را در پی داشت
[ترجمه ترگمان]مرگ او در سن ۳۵ سالگی باعث بروز غم و اندوه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He would. . . use binoculars to decipher from where he stood that outpour of illicit affection.
[ترجمه گوگل]او خواهد کرد از دوربین دوچشمی برای کشف این هجوم محبت نامشروع استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از دوربین برای کشف رمز محبت غیر مشروع استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیرون ریزش (اسم)
outpour, outpouring

بیرون روان شدن (فعل)
outpour

بیرون ریختن (فعل)
void, vent, jet, emit, outpour

انگلیسی به انگلیسی

• spill out quickly or freely; cause to flow out quickly or freely

پیشنهاد کاربران

Outpour در فرهنگسرای موسیقی به معنای نواخته شدن است.
Mozart seemed play joyfully outpour song of the bird in the trees outside the wind
موزارت همانند شادی پرنده ای که روی درختان است ، مینوازد
لُمبَر/ لنبر/ لنُبَر زدن
( لهجه و گویش تهرانی )
تکان خوردن آب و بیرون ریختن از ظرف، لرزان
Cause sth to be expressed freely and fully

به طور آزاد و کامل بیان کردن

بپرس