outpatient

/ˈaʊtˌpeʃənt//ˈaʊtpeɪʃnt/

بیمار سرپایی (در برابر: بیمار بستری در بیمارستان inpatient)، بیمار سرپایی بیمارستان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is being treated at a hospital or clinic but who is not kept there overnight.

جمله های نمونه

1.
بیمار سرپایی

2. a new facility for outpatient treatment
ساختمان تازه ای برای درمان بیماران سرپایی

3. The hospital needs to allow more time for outpatient appointments.
[ترجمه گوگل]بیمارستان باید زمان بیشتری را برای قرارهای سرپایی در نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]بیمارستان باید زمان بیشتری برای ملاقات سرپایی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She received psychiatric care as an outpatient.
[ترجمه گوگل]او تحت مراقبت های روانپزشکی به صورت سرپایی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه بیمارستان روانی بستری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A national standard will also be set for outpatient waiting times.
[ترجمه گوگل]همچنین یک استاندارد ملی برای زمان انتظار سرپایی تعیین خواهد شد
[ترجمه ترگمان]استاندارد ملی نیز برای زمان های انتظار سرپایی آماده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. San Diego-based Medical Imaging provides outpatient services and medical equipment to doctors and hospitals.
[ترجمه گوگل]تصویربرداری پزشکی مستقر در سن دیگو خدمات سرپایی و تجهیزات پزشکی را به پزشکان و بیمارستان ها ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]تصویر برداری پزشکی سن دیگو خدمات سرپایی و تجهیزات پزشکی را برای پزشکان و بیمارستان ها فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Research too has overlooked outpatient waiting, concentrating instead on waits for inpatient procedures or general practitioner referral patterns.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نیز انتظار سرپایی را نادیده گرفته است و در عوض بر روی انتظار برای اقدامات بستری یا الگوهای ارجاع پزشک عمومی متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]تحقیق نیز به طور سرپایی منتظر است، و به جای آن بر روی صبر برای رونده ای بستری یا الگوهای ارجاع پزشک عمومی تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For many patients, brief problem-orientated outpatient care seems to be a very satisfactory means of helping them tackle the difficulties.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از بیماران، مراقبت های سرپایی مختصر مشکل محور به نظر می رسد وسیله ای بسیار رضایت بخش برای کمک به آنها برای مقابله با مشکلات باشد
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از بیماران، به نظر می رسد که مراقبت از مشکل کوتاه مدت روش های بسیار رضایت بخشی برای کمک به آن ها برای رفع مشکلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wait for an outpatient appointment is invisible.
[ترجمه گوگل]انتظار برای قرار ملاقات سرپایی نامرئی است
[ترجمه ترگمان]صبر برای قرار ملاقات سرپایی نامرئی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These include outpatient chemotherapy, vaccines for influenza and hepatitis B and some immunosuppressant drugs for people with organ transplants.
[ترجمه گوگل]اینها شامل شیمی درمانی سرپایی، واکسن های آنفولانزا و هپاتیت B و برخی داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی برای افراد دارای پیوند عضو می باشد
[ترجمه ترگمان]این موارد عبارتند از شیمی درمانی سرپایی، واکسن آنفولانزا و هپاتیت B و برخی داروهای immunosuppressant برای افراد مبتلا به پیوند ارگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even some outpatient programs are threatened by the changes in the industry.
[ترجمه گوگل]حتی برخی از برنامه های سرپایی با تغییرات در صنعت تهدید می شوند
[ترجمه ترگمان]حتی برخی از برنامه های سرپایی توسط تغییرات در صنعت تهدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is only occasionally seen in an outpatient clinic.
[ترجمه گوگل]فقط گاهی اوقات در یک کلینیک سرپایی دیده می شود
[ترجمه ترگمان]فقط گاهی در کلینیک سرپایی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore all hospital outpatient departments contain staff who are skilled in treating injuries.
[ترجمه گوگل]بنابراین تمام بخش‌های سرپایی بیمارستان شامل کارکنانی هستند که در درمان آسیب‌ها مهارت دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین تمام بخش های سرپایی در بیمارستان شامل کارمندانی می شوند که در درمان جراحات مهارت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He cut his hand and was treated as an outpatient at a local hospital.
[ترجمه گوگل]او دست خود را برید و به عنوان سرپایی در یک بیمارستان محلی تحت درمان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او دست خود را برید و به عنوان یک بیمارستان سرپایی در بیمارستان محلی درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Instead of the 170-bed hospital at Travis, they proposed building a $ 27 million outpatient clinic, a project Riggs defended.
[ترجمه گوگل]به جای بیمارستان 170 تختخوابی در تراویس، آنها پیشنهاد ساخت یک کلینیک سرپایی 27 میلیون دلاری را دادند، پروژه ای که ریگز از آن دفاع کرد
[ترجمه ترگمان]ریگس گفت: به جای بیمارستان ۱۷۰ تخت در تراو یس، آن ها پیشنهاد ساخت یک کلینیک سرپایی در بیمارستان سرپایی را دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• patient who is not hospitalized
an out-patient is someone who receives treatment at a hospital but does not stay there overnight.

پیشنهاد کاربران

a person who goes to a hospital for treatment, but who does not stay any nights there
شخصی که برای معالجه به بیمارستان می رود، اما هیچ شبی در آنجا نمی ماند
بیمار سرپایی، بیمار غیر بستری
an outpatient clinic
Anna had foot surgery as an outpatient
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/outpatient
درمانگاه
یکی از بزرگترین مراکز درمانی خاورمیانه در آبادان متعلق به شرکت نفت که در قبل از انقلاب به اُ پی دی ( OPD ) معروف بود و گاهی به نام بیمارستان بزرگ هم گفته می شد،
outpatient ( مدیریت سلامت )
واژه مصوب: بیمار سرپایی
تعریف: بیماری که بدون بستری شدن در مراکز ارائۀ خدمات، تحت مراقبت قرار می گیرد
بیمار غیربستری
بیماران سرپایی
هو
بیمار سرپایی.
بیمار سرپایی
بیماران سر بایی

بپرس