outorganize

🔸 تعریف ها:
1. ** ( رقابتی – سازمانی ) :**
انجام دادن کار سازمان دهی ( مثل برنامه ریزی، هماهنگی یا مدیریت ) به شکلی بهتر یا مؤثرتر از دیگران.
مثال: Their campaign outorganized the opposition, securing more volunteers.
کمپینشون از نظر سازمان دهی از رقیبا پیشی گرفت و داوطلبای بیشتری جذب کرد.
2. ** ( غیررسمی – گروهی ) :**
برتری پیدا کردن تو هماهنگی یا مدیریت یه گروه، پروژه یا رویداد نسبت به رقیب یا گروه دیگه.
مثال: We need to outorganize the other team to win this event.
باید بهتر از تیم دیگه سازمان دهی کنیم تا این رویداد رو ببریم.
3. ** ( سیاسی – استراتژیک ) :**
اغلب تو زمینه های سیاسی یا اجتماعی برای توصیف تلاش برای سازمان دهی بهتر منابع، افراد یا استراتژی ها به کار می ره.
مثال: Grassroots movements often outorganize bigger campaigns through passion and focus.
جنبش های مردمی اغلب با اشتیاق و تمرکز، کمپین های بزرگ تر رو از نظر سازمان دهی پشت سر می ذارن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
outplan – outcoordinate – outmanage – outperform ( در زمینه ی سازمان دهی )