outmost

/ˈaʊtmoʊst//ˈaʊtməʊst/

معنی: دور، اقصی نقطه
معانی دیگر: دورترین، دورافتاده ترین، اقصی نقاط

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: most distant from a fixed point or center; farthest out; outermost.
متضاد: inmost, innermost

جمله های نمونه

1. Thefilm with ASB as the outmost layer was further modified by reactive reagents bearingamine group.
[ترجمه گوگل]فیلم با ASB به عنوان بیرونی ترین لایه توسط واکنشگرهای واکنشگر گروه بلبرینگ آمین اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]thefilm با ASB به عنوان لایه outmost توسط گروه واکنشی reagents واکنش نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She shows outmost concern for the fate of black women by creating a group of women characters.
[ترجمه گوگل]او با خلق گروهی از شخصیت های زن، بیشترین نگرانی را نسبت به سرنوشت زنان سیاه پوست نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او نگرانی outmost را برای سرنوشت زنان سیاه پوست با ایجاد گروهی از شخصیت های زن نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After removing the outmost leaves, the material was cleansed with 70 % ethanol for surface sterilization.
[ترجمه گوگل]پس از جدا کردن برگ‌ها، مواد با اتانول 70 درصد برای استریل‌سازی سطحی پاک‌سازی شدند
[ترجمه ترگمان]پس از حذف برگ های outmost، مواد با اتانول ۷۰ درصد برای استریل کردن سطح تمیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Teams must have outmost body covering of same colour and prominent player number.
[ترجمه گوگل]تیم ها باید دارای پوشش بدنی همرنگ و شماره بازیکن برجسته باشند
[ترجمه ترگمان]هر تیم باید دارای پوشش بدن مشابه و عدد بازیکن برجسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These soil marks can be picked outmost easily when the land has been ploughed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که زمین شخم زده شده است، می توان این آثار خاک را به راحتی جدا کرد
[ترجمه ترگمان]این علائم خاک را می توان به آسانی زمانی که زمین شخم زده شد، برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most distant from the center or inside; outmost.
[ترجمه گوگل]دورترین فاصله از مرکز یا داخل؛ برجسته ترین
[ترجمه ترگمان]بیش ترشان دور از مرکز یا داخل هستند؛ outmost
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must project an image of outmost professionalism in our manners, dressing, punctuality and knowledge.
[ترجمه گوگل]ما باید در رفتار، لباس پوشیدن، وقت شناسی و دانش خود تصویری از حرفه ای ترین شکل ظاهر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تصویری از حرفه ای گری را در رفتار، لباس پوشیدن، وقت شناسی و دانش به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As an important part of preschool education emotional education is outmost importance to helping infants grow up healthy and sound.
[ترجمه گوگل]به عنوان بخش مهمی از آموزش پیش دبستانی، آموزش عاطفی برای کمک به رشد سالم و سالم نوزادان بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بخش مهم از آموزش عاطفی آموزش و پرورش پیش دبستانی اهمیت ویژه ای برای کمک به رشد سالم و سالم کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The paper tries to solve the uncertain problems in the project investment with dynamic viewpoint, and avoid decision faults to the outmost extent.
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی شده است تا مشکلات نامشخص در سرمایه گذاری پروژه با دیدگاه پویا حل شود و از خطاهای تصمیم گیری تا حد زیادی جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا مشکلات غیرقطعی در سرمایه گذاری پروژه را با دیدگاه پویا حل کند و از خطاهای تصمیم گیری تا حد outmost اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most salt was imported from nine other creations by Sirian human scientists to create an ice shield that once existed in the outmost layer of your atmosphere.
[ترجمه گوگل]بیشتر نمک از 9 اثر دیگر توسط دانشمندان بشر سیریان وارد شده است تا یک سپر یخی ایجاد کنند که زمانی در بیرونی ترین لایه جو شما وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بیشتر نمک از ۹ اثر دیگر به وسیله Sirian دانشمندان انسان وارد شد تا یک سپر یخ ایجاد کند که زمانی در لایه outmost اتمسفر شما وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion: The evolution from dense connective tissue of perichondrial outmost layer to mature cartilaginous tissue showed a continuous evolving histokinetic pro-cess.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تکامل از بافت همبند متراکم لایه بیرونی پریکندری به بافت غضروفی بالغ روند هیستوکینتیکی در حال تکامل مداوم را نشان داد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تکامل از بافت پیوندی متراکم of outmost به بافت غضروفی به بلوغ رسیده حاکی از تکامل مداوم و تکاملی pro است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prudence is the virtue of the senses. It is the science of appearances. It is the outmost action of the inward life.
[ترجمه گوگل]احتیاط فضیلت حواس است علم ظواهر است این بزرگترین عمل زندگی درونی است
[ترجمه ترگمان]احتیاط، فضیلت حواس است این علم ظواهر امر است این عمل outmost زندگی درونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The growth of hypogeal stem contain tri-growth, and the anomalous secondary growth is the result of supernumerary cambium that derived from the outmost elements of secondary phloem.
[ترجمه گوگل]رشد ساقه هیپوژیال حاوی رشد سه گانه است و رشد ثانویه غیرعادی نتیجه کامبیوم اضافی است که از بیرونی ترین عناصر آبکش ثانویه مشتق شده است
[ترجمه ترگمان]رشد ساقه hypogeal شامل سه رشد است و رشد ثانویه غیر عادی نتیجه تهاتر گیاهی است که از مولفه های outmost بافت لیفی تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Pressure on the average sales prices is going to be of the outmost importance in 2010 thanks to the proliferation of smartphone competition," said Tero Kuittinen, analyst with MKM Partners.
[ترجمه گوگل]Tero Kuittinen، تحلیلگر MKM Partners گفت: «فشار بر میانگین قیمت‌های فروش در سال 2010 به لطف گسترش رقابت گوشی‌های هوشمند از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]Tero Kuittinen، تحلیلگر with MKM، گفت: \" فشار بر روی میانگین قیمت های فروش در سال ۲۰۱۰ به لطف گسترش رقابت گوشی های هوشمند، از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دور (صفت)
off, distant, out-of-the-way, remote, outmost, long-haul, long-range

اقصی نقطه (صفت)
outmost, endmost, farthest, farthermost, furthermost

انگلیسی به انگلیسی

• farthest, furthest away

پیشنهاد کاربران

بپرس