outmode

/ˌɑːwtˈmod//ˌɑːwtˈmod/

معنی: از مد افتادن
معانی دیگر: منسو  شدن، غیر مرسوم

جمله های نمونه

1. Romania badly needs aid to modernise its outmoded industries.
[ترجمه گوگل]رومانی برای نوسازی صنایع منسوخ خود به شدت به کمک نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]رومانی به شدت به کمک به مدرن کردن صنایع outmoded نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To my thinking they will be outmoded in four years.
[ترجمه گوگل]به نظر من آنها چهار سال دیگر منسوخ خواهند شد
[ترجمه ترگمان]به نظر من آن ها در چهار سال از رده خارج خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Outmoded working practices are being phased out.
[ترجمه گوگل]شیوه های کاری منسوخ در حال حذف تدریجی هستند
[ترجمه ترگمان]شیوه های کاری به تدریج از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The political system has become thoroughly outmoded.
[ترجمه گوگل]نظام سیاسی کاملاً منسوخ شده است
[ترجمه ترگمان]نظام سیاسی به طور کامل منسوخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This organizational structure was now outmoded.
[ترجمه گوگل]این ساختار سازمانی اکنون منسوخ شده بود
[ترجمه ترگمان]این ساختار سازمانی اکنون منسوخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government's outmoded attitudes are dragging the whole country back into the nineteenth century.
[ترجمه گوگل]نگرش های منسوخ دولت، کل کشور را به قرن نوزدهم می کشاند
[ترجمه ترگمان]سیاست های کهنه و کهنه دولت کل کشور را به قرن نوزدهم باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Regrettably, it is still possible to find outmoded, noisy extractor fans in use in some facilities.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، هنوز هم می توان فن های استخراج کننده قدیمی و پر سر و صدایی را که در برخی از امکانات مورد استفاده قرار می گیرند، پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، پیدا کردن extractor پر از منسوخ و پر سر و صدا در برخی از تاسیسات امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the 1977 Ferrari was by now outmoded and no longer had the same competitive edge.
[ترجمه گوگل]اما فراری 1977 دیگر منسوخ شده بود و دیگر همان برتری رقابتی را نداشت
[ترجمه ترگمان]اما فراری در سال ۱۹۷۷ از هم پاشید و دیگر همان مزیت رقابتی را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I predict it will outmode overnight.
[ترجمه گوگل]من پیش بینی می کنم یک شبه از بین می رود
[ترجمه ترگمان]من پیش بینی می کنم که این کار یک شبه به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the idea that you have to see the original film is misplaced and outmoded.
[ترجمه گوگل]اما این تصور که شما باید فیلم اصلی را ببینید نابجا و قدیمی است
[ترجمه ترگمان]اما این ایده که شما باید فیلم اصلی را ببینید، نابجا و منسوخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Check chimney flues and heating equipment in summer and do maintenance, make repairs or replace an outmoded system.
[ترجمه گوگل]دودکش‌های دودکش و تجهیزات گرمایشی را در تابستان بررسی کنید و تعمیرات را انجام دهید، تعمیر کنید یا یک سیستم قدیمی را تعویض کنید
[ترجمه ترگمان]دودکش flues و تجهیزات گرمایشی را در تابستان بررسی کنید و تعمیرات انجام دهید، تعمیرات انجام دهید و یا یک سیستم قدیمی را تعویض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For David Marquand's main mistake is to see the policy review as merely an exercise in junking outmoded policies.
[ترجمه گوگل]زیرا اشتباه اصلی دیوید مارکاند این است که بازنگری سیاست را صرفاً تمرینی برای به باد دادن سیاست‌های منسوخ می‌داند
[ترجمه ترگمان]خطای اصلی دیوید Marquand این است که بازبینی سیاست را صرفا به عنوان یک ورزش در سیاست های کهنه و کهنه ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clearly, before about 1880, Degas rendered all the fast equestrian positions in the already outmoded traditional way.
[ترجمه گوگل]واضح است که قبل از حدود سال 1880، دگا همه موقعیت‌های سوارکاری سریع را به روش سنتی قدیمی ارائه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به وضوح، قبل از این که در سال ۱۸۸۰، Degas تمام the را به روش سنتی قدیمی رسم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The chain made up an organization that was clinging to an outmoded notion of its own uniqueness.
[ترجمه گوگل]این زنجیره سازمانی را تشکیل می‌داد که به مفهومی منسوخ از منحصر به فرد بودن خود چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]این زنجیره سازمانی را تشکیل داد که به مفهوم قدیمی منحصر بفرد بودن خود پایبند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از مد افتادن (فعل)
superannuate, lapse, outmode

انگلیسی به انگلیسی

• remove from fashion; go out of fashion

پیشنهاد کاربران

بپرس