outlook

/ˈaʊˌtlʊk//ˈaʊtlʊk/

معنی: مرام، چشم داشت، چشم انداز، منظره، دور نما، نظریه
معانی دیگر: دیدبانگاه، محل دیده بانی، (در پارک ها و کوه ها و غیره) محل تماشای منظره، تماشاگاه، دیدگاه، نقطه نظر، نگرش، آتیه، آینده، احتمال در آینده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: future prospect.
مترادف: prospect
مشابه: expectation, forecast, future, prognosis

- the world economic outlook
[ترجمه گوگل] چشم انداز اقتصاد جهان
[ترجمه ترگمان] چشم انداز اقتصادی جهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: mental disposition.
مترادف: attitude, perspective, point of view, standpoint, view
مشابه: angle, cast, mentality, opinion, position, sentiment, viewpoint

- He has a grim outlook on life.
[ترجمه گوگل] او دیدگاه بدی نسبت به زندگی دارد
[ترجمه ترگمان] او چشم انداز شومی در زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the view from a specific place.
مترادف: landscape, lookout, prospect, view, viewpoint, vista
مشابه: aspect, panorama, perspective, scene, sight, spectacle

جمله های نمونه

1. local outlook
بینش کرانمند

2. the outlook for a peace treaty is not promising
احتمال (عقد) قرارداد صلح نویدبخش نیست.

3. the outlook for steel demand in the united states
آینده ی بازار پولاد در ایالات متحده

4. a cosmopolitan outlook
بینش جهانی

5. he has a bright outlook on life
بینش او نسبت به زندگی خوش بینانه است.

6. she has a mature outlook on life
دید او نسبت به زندگی خردمندانه است.

7. she has a positive outlook on life
نسبت به زندگی خوشبین است (با خوشبینی نظر می کند).

8. that event changed his outlook on life
آن رویداد بینش او را درباره ی زندگی عوض کرد.

9. the film reveals the outlook of the youth
فیلم دیدگاه جوانان را آشکار می سازد.

10. the villa had as its outlook one of the finest lakes in europe
چشم انداز آن ویلا یکی از عالی ترین دریاچه های اروپا بود.

11. The outlook for the economy is bleak.
[ترجمه گوگل]چشم انداز اقتصاد تاریک است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز اقتصاد تیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The outlook for today is cloudy and dry at first with showers later.
[ترجمه Peter Strahm] وضعیت ( اب و هوایی ) امروز در ابتدا خشک و ابری با رگبار باران در اینده نزدیک همراه خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]چشم انداز امروز ابتدا ابری و خشک است و بعداً رگبار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]چشم انداز امروز ابری و خشک است و ابتدا با حمام آفتاب خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The outlook for jobs is bleak.
[ترجمه گوگل]چشم انداز مشاغل تیره و تار است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز کار غم انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The outlook for the weekend is unsettled, with periods of heavy rain.
[ترجمه گوگل]دورنمای آخر هفته با دوره‌هایی از باران شدید ناآرام است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز آخر هفته آشفته و با دوره های بارش سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Even optimists admit the outlook to be poor.
[ترجمه گوگل]حتی خوش بین ها هم اذعان می کنند که چشم انداز ضعیف است
[ترجمه ترگمان]حتی خوش بینان چشم انداز فقیر بودن را می پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The outlook for the economy is bright.
[ترجمه Peter Strahm] اینده اقتصاد روشن است.
|
[ترجمه گوگل]چشم انداز اقتصاد روشن است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز اقتصاد روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرام (اسم)
wish, desire, aim, intent, program, ideology, platform, principles, tenet, outlook

چشم داشت (اسم)
expectation, outlook

چشم انداز (اسم)
view, prospect, perspective, scene, overlook, outlook, look-out, scenery, landscape, panorama, vista

منظره (اسم)
object, vision, sight, view, prospect, perspective, picture, scene, outlook, scenery, landscape, spectacle

دور نما (اسم)
prospect, outlook, look-out, landscape, vista

نظریه (اسم)
view, opinion, viewpoint, notion, point of view, recommendation, outlook, look-out, theory

انگلیسی به انگلیسی

• viewpoint, perspective; prospect, possibility for the future; view, vista; lookout; probability
your outlook is your general attitude towards life.
the outlook of a situation is the way it is likely to develop.

پیشنهاد کاربران

An attitude or point of view.
مثال؛
“He has a positive outlook on life, always seeing the silver lining. ”
In a discussion about the economy, someone might say, “The outlook for job growth is optimistic. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A teacher might encourage their students, “Keep a positive outlook and believe in your abilities. ”

نمای کلی
دیدگاه، نگرش
بینش
بینش، نگرش
children gain their moral outlook and aspirational goals from their parents
outlook ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: دورنما
تعریف: نمایی از آینده های ممکن و دلخواه
پیش آگهی
نگرش، دورنما، زاویه دید، دیدگاه
امید انجام کاری - تحقق چیزی
the prospect for the future.
Hopes
چشم انداز
Outlook for life
چشم انداز زندگی
نگرش
دور نگاه ( نگاه در مورد آینده )
نگاه بیرونی ( نگاه به زندگی و جهان )
نظرگاه
دور نما - آینده بینی - آتیه نگری
جهان بینی
1 - دورنما، چشم انداز، وضعیت در آینده
prospect
2 - منظره
scenery=spectacle=perspective=landscape
دیدگاه
ظاهر
آینده نگری
دورنما - افق
مرام، چشم داشت، معرفت، منظره
از نظر
a point of view
an attitude
. a person's view of life etc
منظر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس