outlined

پیشنهاد کاربران

As outlined below= به شرح زیر است، بدین شرح است
The requirements for the project are as outlined below.
نیازها، ملزومات، الزامات پروژه بدین شرح است
شرح داده می شود
مشروحه
فعل: به طور خلاصه بیان کردن
مطرح شده
I've outlined the last two chapters
من دو چاپ قبلی را تشریح کرده ام
تشریح کردن. خلاصه کردن. سر مطلب چیزی را مشخص کردن. از قبل تعیین کردن
ذکر شده
جهت گیری شده - مشخص شدن حیطه کاری

بپرس