outlaw

/ˈaʊˌtlɒ//ˈaʊtlɔː/

معنی: متمرد، قانون شکن، یاغی، چموش، چموش، غیرقانونی اعلام کردن، یاغی شمردن
معانی دیگر: جانی فراری، تبهکار فراری، قانون شکن حرفه ای، گردنکش، شرور، یاغی خواندن، از حقوق مدنی و حمایت قانونی محروم کردن، متمرد اعلام کردن، غیرقانونی کردن، ممنوع کردن، (در اصل) خلع شخص از حمایت قانون (به خاطر قتل عمد یا گناه بزرگ - کشتن چنین کسی مجازات نداشت)، (اسب و قاطر و غیره) چموش، نافرمان، رموک، لگدزن، (حقوق - امریکا) از اعتبار قانونی انداختن (قرارداد و غیره)، بی اعتبار کردن، ممنوع ساختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one whose activities repeatedly violate the law; habitual criminal.
مترادف: criminal, public enemy, reprobate
مشابه: bandit, brigand, crook, desperado, felon, gangster, lawbreaker, miscreant, scofflaw, wrongdoer

(2) تعریف: a person, group, or thing excluded from normal legal protections, rights, and benefits.
مشابه: bandit, exile, outcast, outside, pariah, stranger

(3) تعریف: a fugitive from justice.
مترادف: desperado, fugitive
مشابه: escapee, exile, runaway
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outlaws, outlawing, outlawed
(1) تعریف: to declare illegal or legally prohibited.
مترادف: ban, forbid, interdict, prohibit, proscribe
متضاد: legitimize
مشابه: bar, disallow, exclude

- Hunting is outlawed in the city.
[ترجمه گوگل] شکار در این شهر غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان] شکار در شهر ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to declare (a person or group) an outlaw or outside the protection of the law.
مشابه: alienate, ban, bar, exile, forbid, proscribe

جمله های نمونه

1. an outlaw country
کشوری که قوانین بین المللی را زیر پا می گذارد،کشور متمرد

2. do not outlaw tipplers, oh pious ascetic. . .
منع رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت. . .

3. we will outlaw the rebels unless they surrender immediately
اگر شورشیان فورا تسلیم نشوند آنها را از حمایت قانون و حقوق محروم خواهیم کرد.

4. Congress has outlawed the sale of certain drugs.
[ترجمه گوگل]کنگره فروش برخی داروها را غیرقانونی اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]کنگره فروش داروهای خاص را غیرقانونی اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The best known outlaw of the American West was Jesse James.
[ترجمه گوگل]شناخته شده ترین قانون شکن غرب آمریکا جسی جیمز بود
[ترجمه ترگمان]بهترین قانون شکن شناخته شده غرب آمریکا، جسی جیمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An animal which is cast out by the rest of the pack is known as an outlaw.
[ترجمه گوگل]حیوانی که توسط بقیه گروه بیرون رانده می شود به عنوان قانون شکن شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]یک حیوان که توسط بقیه گروه بیرون ریخته می شود، به عنوان یک یاغی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Robin Hood was an outlaw who lived in the forest and stole from the rich to give to the poor.
[ترجمه گوگل]رابین هود یاغی بود که در جنگل زندگی می کرد و از ثروتمندان دزدی می کرد تا به فقرا بدهد
[ترجمه ترگمان]رابین هود یک یاغی بود که در جنگل زندگی می کرد و از ثروتمندان جدا شد تا به فقرا بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The outlaw was granted sanctuary in the church.
[ترجمه گوگل]به قانون شکن در کلیسا پناهگاه داده شد
[ترجمه ترگمان]این یاغی به کلیسا پناه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The outlaw hid out in the hills for several months.
[ترجمه گوگل]قانون شکن چندین ماه در تپه ها مخفی شد
[ترجمه ترگمان]این یاغی چندین ماه است که در تپه ها مخفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new law will outlaw smoking in public places.
[ترجمه گوگل]قانون جدید استعمال دخانیات در اماکن عمومی را غیرقانونی می کند
[ترجمه ترگمان]قانون تازه سیگار کشیدن در مکان های عمومی را غیرقانونی اعلام خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Support for bill to outlaw hackers.
[ترجمه Hasti] حمابت از غیر قانونی اعلام کردن صورتحسابهای هکرها
|
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از لایحه غیرقانونی هکرها
[ترجمه ترگمان]حمایت از لایحه هکرها به هکرها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He would outlaw abortion and end gun control.
[ترجمه گوگل]او سقط جنین را غیرقانونی می کرد و به کنترل اسلحه پایان می داد
[ترجمه ترگمان]او سقط جنین را غیرقانونی می کرد و کنترل سلاح را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such legislation would outlaw any models which fell below a certain standard.
[ترجمه گوگل]چنین قانونی هر مدلی را که کمتر از یک استاندارد معین باشد غیرقانونی می کند
[ترجمه ترگمان]چنین قوانینی، هر گونه مدل هایی را که زیر یک استاندارد خاص می افتادند را منع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tebbit found himself unable to outlaw the closed shop entirely.
[ترجمه گوگل]تبیت متوجه شد که نمی تواند مغازه بسته را به طور کامل غیرقانونی کند
[ترجمه ترگمان]Tebbit فهمید که نمی تواند مغازه را به طور کامل از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Any attempt to dismantle the PTA or outlaw the plastic bullet could lead to a confrontation with police and Army chiefs.
[ترجمه گوگل]هر گونه تلاش برای از بین بردن PTA یا غیرقانونی کردن گلوله پلاستیکی می تواند منجر به درگیری با روسای پلیس و ارتش شود
[ترجمه ترگمان]هر گونه تلاش برای برچیدن اداره مخابرات پاکستان و یا غیرقانونی کردن یک گلوله پلاستیکی می تواند منجر به رویارویی با پلیس و روسای ارتش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Attempts to outlaw abortion have so far been unsuccessful.
[ترجمه گوگل]تلاش برای غیرقانونی سقط جنین تاکنون ناموفق بوده است
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای غیرقانونی کردن سقط جنین ناموفق بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It is an outlaw culture trying to play golf at Burning Tree.
[ترجمه گوگل]این یک فرهنگ غیرقانونی است که سعی می کند گلف را در Burning Tree بازی کند
[ترجمه ترگمان]این یک فرهنگ غیرقانونی است که در حال تلاش برای بازی گلف در درخت سوزاندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The McNamara Bill calls on Parliament to outlaw foxhunting.
[ترجمه گوگل]لایحه مک نامارا از پارلمان می خواهد شکار روباه را غیرقانونی کند
[ترجمه ترگمان]لایحه مک نامارا از پارلمان خواست تا foxhunting را غیرقانونی اعلام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متمرد (اسم)
rebel, recalcitrant, outlaw, lawbreaker, insurgent, recusant

قانون شکن (اسم)
outlaw, lawbreaker

یاغی (اسم)
rebel, brigand, outlaw, lawbreaker

چموش (اسم)
outlaw

چموش (صفت)
restive, cantankerous, outlaw, mulish, skittish, shifting, nappy, jibbing, rowdy

غیرقانونی اعلام کردن (فعل)
outlaw

یاغی شمردن (فعل)
outlaw

انگلیسی به انگلیسی

• criminal; person outside the protection of the law; fugitive
deprive of protection of the law; declare a criminal; pronounce illegal
when something is outlawed, it is made illegal.
an outlaw is a criminal who is hiding from the authorities; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

طرد شده، یاغی
مجرم، قانون شکن، کسی که کاری خلاف قوانین کرده باشه
اسم یکی از اهنگ های GOT the beat
Someone who has done s. th illegal
یاغی . راهزن
مجرم فراری

بپرس