معنی: زمین های خارج از محوطه ملک، دور افتادهمعانی دیگر: (معمولا جمع) جا (های) دور افتاده، سرزمین (های) دور از دریا، دور دست، دور از دریا، (قدیمی) کشور خارجی، سرزمین بیگانه
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: (usu. pl.) the regions far from the capital or other population concentrations; hinterland.