outland

/ˈaʊˌtlænd//ˈaʊˌtlænd/

معنی: زمین های خارج از محوطه ملک، دور افتاده
معانی دیگر: (معمولا جمع) جا (های) دور افتاده، سرزمین (های) دور از دریا، دور دست، دور از دریا، (قدیمی) کشور خارجی، سرزمین بیگانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) the regions far from the capital or other population concentrations; hinterland.

(2) تعریف: a foreign country.

مترادف ها

زمین های خارج از محوطه ملک (اسم)
outland

دور افتاده (صفت)
away, recluse, outlying, faraway, outland, straggly, far-off, unfrequented

انگلیسی به انگلیسی

• foreign; outlying; provincial
provinces, outlying areas; foreign country

پیشنهاد کاربران

بپرس