outguess

/ˈaʊtˌɡes//ˈaʊtˌɡes/

معنی: سبقت جستن، در حدس و گمان برتری داشتن بر
معانی دیگر: بهتر حدس زدن (از)، پیش دستی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outguesses, outguessing, outguessed
• : تعریف: to accurately anticipate and forestall the actions of; outwit.
مشابه: outwit

جمله های نمونه

1. Only by being him can you hope to outguess him.
[ترجمه گوگل]تنها با بودن او می توانید امیدوار باشید که او را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]فقط با وجود او، شما می توانید امیدوار باشید که از او سبقت بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A very good investor will outguess the market.
[ترجمه گوگل]یک سرمایه گذار بسیار خوب بازار را پیش بینی می کند
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه گذار بسیار خوب بازار را از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Can he outguess me?
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند من را گول بزند؟
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند از من سبقت بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't try to outwit or outguess the interviewer.
[ترجمه گوگل]سعی نکنید مصاحبه کننده را فریب دهید یا گول بزنید
[ترجمه ترگمان]سعی نکنید مصاحبه کننده را گول بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Who among them can think he could outguess you?
[ترجمه گوگل]کدام یک از آنها می تواند فکر کند که او می تواند شما را از بین ببرد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند فکر کند که می تواند از شما سبقت بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But mere mortals know the futility of trying to outguess the market.
[ترجمه گوگل]اما فانیان صرفاً بیهودگی تلاش برای پیشی گرفتن از بازار را می دانند
[ترجمه ترگمان]اما فقط انسان های فانی بیهودگی تلاش برای رسیدن به بازار را می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You a most important location, hope that you can outguess me, not dodging my regret in my world.
[ترجمه گوگل]شما مهمترین مکان هستید، امیدوارم که بتوانید از من دوری کنید، نه اینکه از پشیمانی من در دنیای من طفره بروید
[ترجمه ترگمان]شما مهم ترین مکان هستید، امیدوار باشید که از من سبقت بگیرید، نه اینکه از افسوس من در دنیای من احتراز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Using the risk-adjusted return to evaluate the funds performance, the open-end funds outguess the market, and there is strong correlation between different rankings by using different indexes.
[ترجمه گوگل]با استفاده از بازده تعدیل‌شده ریسک برای ارزیابی عملکرد صندوق‌ها، صندوق‌های پایان باز بازار را پیشی می‌گیرند و با استفاده از شاخص‌های مختلف، همبستگی قوی بین رتبه‌بندی‌های مختلف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از بازده تعدیل شده با ریسک برای ارزیابی عملکرد مالی، وجوه باز شده در بازار، و همبستگی قوی بین رتبه بندی مختلف با استفاده از شاخص های متفاوت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How do you scent the art future in Chongqing?Do you outguess that also this place will be turn on a destination for ravenous dealers, who.
[ترجمه گوگل]آینده هنری را در چونگ کینگ چگونه معطر می‌کنید؟ آیا حدس می‌زنید که این مکان نیز مقصدی برای دلالان درنده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]نظر شما در مورد آینده هنری شهر Chongqing چیست؟ آیا فکر می کنید که این مکان نیز به مقصدی برای فروشندگان گرسنه تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Good relative performance, especially short-term relative performance, is commonly sought either by imitating what others are doing or by attempting to outguess what others will do.
[ترجمه گوگل]عملکرد نسبی خوب، به‌ویژه عملکرد نسبی کوتاه‌مدت، معمولاً یا با تقلید از آنچه دیگران انجام می‌دهند یا با تلاش برای پیش‌بینی آنچه دیگران انجام خواهند داد، جستجو می‌شود
[ترجمه ترگمان]عملکرد نسبی خوب، به خصوص عملکرد نسبی کوتاه مدت، معمولا با تقلید از آنچه دیگران انجام می دهند و یا با تلاش برای انجام کاری که دیگران انجام می دهند، انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some of my most fascinating moments were spent trying to outguess the guy at the other end.
[ترجمه گوگل]برخی از جذاب ترین لحظات من صرف تلاش برای گوس زدن مرد در انتهای دیگر شد
[ترجمه ترگمان]بعضی از most لحظات من صرف پیدا کردن آن مرد در آخر کار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Those who say we need to encourage entrepreneurs or longterm investors with this break are saying the Government can outguess the market about which investments will pay off.
[ترجمه گوگل]کسانی که می گویند ما باید کارآفرینان یا سرمایه گذاران بلندمدت را با این وقفه تشویق کنیم، می گویند که دولت می تواند بازار را پیش بینی کند که کدام سرمایه گذاری نتیجه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]کسانی که می گویند ما نیاز به تشویق کارآفرینان و یا سرمایه گذاران بلند مدت با این جدایی داریم می گویند که دولت می تواند بازاری را که سرمایه گذاری آن را پرداخت خواهد کرد، کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سبقت جستن (فعل)
forestall, anticipate, take the lead, outguess, get the better of, get the start, outpace, outgo, have the upper hand, take the precedence

در حدس و گمان برتری داشتن بر (فعل)
outguess

انگلیسی به انگلیسی

• predict the actions or plans of; outwit, excel in intelligence

پیشنهاد کاربران

بپرس