outgrew

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of

جمله های نمونه

1. She outgrew her clothes so rapidly that Patsy was always having to buy new ones.
[ترجمه گوگل]او آنقدر سریع لباس هایش را بزرگ کرد که پتسی همیشه مجبور به خرید لباس های جدید بود
[ترجمه ترگمان]لباس هایش آنقدر کوچک بود که پتسی همیشه مجبور بود لباس های نو بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His furniture-making business soon outgrew his garage.
[ترجمه گوگل]تجارت مبلمان او به زودی از گاراژش بیشتر شد
[ترجمه ترگمان]اثاث خانه به زودی در گاراژ به کار افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She outgrew the company she worked for and found a better job somewhere else.
[ترجمه گوگل]او از شرکتی که در آن کار می کرد رشد کرد و شغل بهتری در جای دیگری پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او از شرکتی که برای کار کار می کرد کوچک بود و جای بهتری را در جای دیگری پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Harry outgrew his cot when he was about two.
[ترجمه گوگل]هری وقتی حدود دو ساله بود از تختش بزرگتر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی در حدود دو سال بود هری از روی تخت پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The subsidiary eventually outgrew its parent company and took it over.
[ترجمه گوگل]این شرکت فرعی در نهایت از شرکت مادر پیشی گرفت و آن را تصاحب کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت تابعه در نهایت شرکت اصلی خود را کوچک کرد و آن را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He eventually outgrew his adolescent interest in war and guns.
[ترجمه گوگل]او سرانجام از علاقه نوجوانی خود به جنگ و اسلحه بیشتر شد
[ترجمه ترگمان]او در نهایت علاقه بزرگ سال خود را به جنگ و اسلحه کوچک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The female population outgrew the male population in most of the experiments.
[ترجمه گوگل]جمعیت زن در بیشتر آزمایش‌ها از جمعیت مردان پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]جمعیت زنان نسبت به جمعیت مردان در اکثر آزمایش ها کوچک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They moved in when they outgrew a caravan on the site.
[ترجمه گوگل]زمانی که از یک کاروان در این سایت بزرگتر شدند، به آنجا نقل مکان کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها وقتی به یک کاروان رسیدند در محل به حرکت درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The crowds outgrew its original camp at Zuccotti Park in lower Manhattan.
[ترجمه گوگل]جمعیت از کمپ اصلی آن در پارک زوکوتی در منهتن پایین‌تر رشد کردند
[ترجمه ترگمان]جمعیت از اردوگاه اصلی آن در پارک زاکوتی در جنوب منهتن بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Roleplaying outgrew the dungeon crawl ages ago.
[ترجمه گوگل]نقش آفرینی در سنین پیش از کرال سیاه چال پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش در سیاه چال به خاک افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under the Master's influence he outgrew the conventions of the Vaishnava worship and became one of the most beloved of the disciples.
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر استاد، او از مراسم عبادت ویشناوا پیشی گرفت و به یکی از محبوب ترین شاگردان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]تحت نفوذ استاد، او اصول پرستش Vaishnava را کوچک کرد و یکی از محبوب ترین مریدان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jet quietly outgrew her small water tub, so we purchased a kiddy pool and propped a board on the edge to serve as a ramp.
[ترجمه گوگل]جت بی سر و صدا بیشتر از وان آب کوچکش رشد کرد، بنابراین ما یک استخر برای بچه ها خریدیم و تخته ای را روی لبه قرار دادیم تا به عنوان یک سطح شیب دار عمل کند
[ترجمه ترگمان]هواپیما به آرامی وان کوچک آبی خود را کوچک کرد، بنابراین ما یک استخر کوچک از یک فیل کوچک خریدیم و یک تخته را روی لبه قرار دادیم تا به اندازه یک سطح شیب دار خدمت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Zetas eventually outgrew their role as the Gulf cartel's armed wing.
[ترجمه گوگل]زتاس ها در نهایت نقش خود را به عنوان شاخه مسلح کارتل خلیج فارس افزایش دادند
[ترجمه ترگمان]زتاس در نهایت نقش خود را به عنوان جناح مسلح کارتل خلیج کوچک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When they outgrew their role as enforcers, they turned on their employers.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها از نقش خود به عنوان مجری بیشتر شدند، به کارفرمایان خود متوسل شدند
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن ها از نقش خود به عنوان نیروی انتظامی کوچک شدند، به کارفرمایان خود مراجعه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

گذشته فعل outgrow با معانی :از دست داد - زودتر رشد کرد - چیره شد - بزرگتر شد . . . . .
In each of these sentences, "outgrew" is used to indicate that someone has moved beyond a previous interest, habit, fear, or situation as they matured or circumstances changed. It suggests a process of personal growth or development.
...
[مشاهده متن کامل]

1. "As a teenager, I was really into skateboarding, but I **outgrew** it once I started college. "
2. "She **outgrew** her fear of public speaking after joining the debate club. "
3. "I used to be obsessed with video games, but I **outgrew** that phase and now prefer outdoor activities. "
4. "He **outgrew** his childhood habit of biting his nails. "
5. "They **outgrew** their small office space and had to move to a larger building. "

1 ) Verb with Object
If you outgrow a piece of clothing, you get bigger and can no longer wear it.
Small children outgrow their shoes at a fast rate.
2 ) Verb with Object
If you outgrow a particular way of behaving or thinking, you become more mature so that you no longer behave or think in that way.
...
[مشاهده متن کامل]

Dr Adang says that this sort of behaviour is usually outgrown by the age of 20. . . . Many Westerners concluded that the Soviet Union had outgrown its Communist roots.
"When I was a child, I loved to collect stamps. However, as I got older, I **outgrew** that hobby and moved on to other interests. "
"As a teenager, I was really into skateboarding, but I **outgrew** it once I started college. "
"She **outgrew** her fear of public speaking after joining the debate club. "
"I used to be obsessed with video games, but I **outgrew** that phase and now prefer outdoor activities. "
. "He **outgrew** his childhood habit of biting his nails. "
. "They **outgrew** their small office space and had to move to a larger building. "

بپرس