outflow

/ˈaʊtˌfloʊ//ˈaʊtfləʊ/

معنی: ریزش، جریان، بیرون ریزی، به بیرون جاری شدن
معانی دیگر: برون ریزش، جریان به سوی خارج، خروج، برون رفت، هرچیز برون ریزی شده، طغیان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flowing out of anything, or the quantity that flows out.
متضاد: inflow, influx
مشابه: flow, issue, outpouring, pour

(2) تعریف: a stream that empties from a lake.

جمله های نمونه

1. the outflow of foreign currency from the country
خروج ارز از کشور

2. building a dam to stop the outflow of water
ساختن سد برای جلوگیری از برون ریزی آب

3. I'm trying to measure the outflow of water/sewage from that pipe.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم خروجی آب / فاضلاب از آن لوله را اندازه گیری کنم
[ترجمه ترگمان]من برای اندازه گیری جریان آب \/ فاضلاب از آن لوله تلاش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a capital outflow of $2billion in 199
[ترجمه گوگل]خروج سرمایه 2 میلیارد دلاری در سال 199 وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹ میلیون دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a net outflow of about £650m in short-term capital.
[ترجمه گوگل]خروج خالص سرمایه کوتاه مدت حدود 650 میلیون پوند بود
[ترجمه ترگمان]یک خروجی تور در حدود ۶۵۰ میلیون پوند در سرمایه کوتاه مدت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A long wait for a patient with bladder outflow obstruction for a specialist opinion is both undesirable and unacceptable.
[ترجمه گوگل]انتظار طولانی برای یک بیمار مبتلا به انسداد خروج مثانه برای نظر متخصص هم نامطلوب و هم غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]صبر طولانی برای بیمار همراه با obstruction bladder برای یک نظر متخصص، هم نامطلوب و هم غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The perfusate fluid was collected by the outflow channels from the isolated segments.
[ترجمه گوگل]مایع پرفیوژن توسط کانال های خروجی از بخش های جدا شده جمع آوری شد
[ترجمه ترگمان]سیال perfusate توسط کانال های تخلیه از بخش های جدا شده جمع آوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These are usually plumbed into the outflow from a filter, but some filters have them built in.
[ترجمه گوگل]اینها معمولاً به جریان خروجی از فیلتر وارد می شوند، اما برخی از فیلترها آنها را درون خود دارند
[ترجمه ترگمان]این ها معمولا به بیرون رفتن از فیلتر اضافه می شوند، اما برخی از فیلترها در آن ها ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ring is attached to the outflow of a submersible pump.
[ترجمه گوگل]حلقه به خروجی یک پمپ شناور متصل است
[ترجمه ترگمان]این حلقه به جریان پمپ submersible متصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The precise distribution of this outflow of foreign investment is shrouded in mystery.
[ترجمه گوگل]توزیع دقیق این خروج سرمایه گذاری خارجی در هاله ای از ابهام قرار دارد
[ترجمه ترگمان]توزیع دقیق این موج سرمایه گذاری خارجی در هاله ای از ابهام قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This year there has been a cash outflow in respect of the amounts provided.
[ترجمه گوگل]در سال جاری نسبت به مبالغ ارائه شده جریان نقدی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]در سال جاری، سیل نقدی در رابطه با مبالغ ارایه شده وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cash outflow covers the cost of borrowed funds at the money market interest rate.
[ترجمه گوگل]جریان نقدی خروجی هزینه وجوه استقراضی را با نرخ بهره بازار پول پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]جریان وجوه نقد هزینه قرض گرفتن پول وام را در نرخ بهره بازار مالی تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The outflow of Lake Tahoe, the Truckee River, is a fine trout stream except for one thing.
[ترجمه گوگل]خروجی دریاچه تاهو، رودخانه Truckee، یک جریان ماهی قزل آلا است به جز یک چیز
[ترجمه ترگمان]جریان دریاچه تاهو، رودخانه Truckee، نهر آبی خوبی به جز یک چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This cash outflow occurred in the first half of the year.
[ترجمه گوگل]این خروج نقدی در نیمه اول سال اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]این سیل نقدی در نیمه اول سال رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All the outflow is destined to enter the Niagara River and plunge over the Falls.
[ترجمه گوگل]تمام جریان خروجی وارد رودخانه نیاگارا شده و بر روی آبشارها فرو می رود
[ترجمه ترگمان]تمام این outflow قرار است به رودخانه نیاگارا وارد شده و در بالای آبشار غرق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

جریان (اسم)
inset, ooze, flow, progress, fluor, action, current, stream, course, going, income, rede, afflux, circulation, circuit, gush, effluvium, efflux, outflow, tide

بیرون ریزی (اسم)
explosion, outflow

به بیرون جاری شدن (فعل)
outflow

تخصصی

[عمران و معماری] جریان خروجی - دبی خروجی
[زمین شناسی] جریان خروجی
[ریاضیات] جریان
[نفت] برون ریزی
[آب و خاک] جریان خروجی

انگلیسی به انگلیسی

• flowing or pouring out of; that which flows out, drainage; stream which empties out of a lake
when there is an outflow of something such as money or people, a large quantity of it or them moves from one place to another.

پیشنهاد کاربران

جاری شدن، بیرون ریختن
outflow ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: برون‏شارش
تعریف: جریان خروجی از تنگه یا گذرگاه
برون ده ( مثلا برون ده قلبی )
جریان خروجی
Outflow of = چشمگیر

بپرس