outfight

/ˌaʊtˈfaɪt//ˌaʊtˈfaɪt/

معنی: پیروز شدن، از میدان در کردن
معانی دیگر: پیروز شدن، از میدان در کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of fight.

جمله های نمونه

1. We were outmanoeuvred and outfought throughout the winter campaign.
[ترجمه گوگل]ما در طول کمپین زمستانی مانور و جنگیدیم
[ترجمه ترگمان]ما در سراسر جنگ زمستان outmanoeuvred و outfought بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The former heavyweight champion was outwitted and outfought.
[ترجمه گوگل]قهرمان اسبق سنگین وزن فریب خورده و مغلوب بود
[ترجمه ترگمان]قهرمان سابق سنگین وزن \"فریب\" و \"outfought\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By using his superior financial resources Duke Guy-Geoffrey of Aquitaine had outfought and outwitted all other rival claimants to Gascony.
[ترجمه گوگل]دوک گای-جفری آکیتن با استفاده از منابع مالی برتر خود، با سایر مدعیان رقیب در گاسکونی مبارزه کرده و از آنها سبقت گرفته بود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از منابع مالی برتر خود، \"دوک Guy\" (Geoffrey of Aquitaine)، همه مدعیان رقیب خود را از دست داده و از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They could outfight the police any day.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند هر روز با پلیس مبارزه کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر روز می توانستند در پلیس پیروز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the Eagle could outrun him, he could no doubt outfight him.
[ترجمه گوگل]اگر عقاب می توانست از او پیشی بگیرد، بدون شک می توانست از او پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]اگر عقاب می توانست از او پیشی بگیرد، شکی در او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How else to explain the accomplishments of a warrior such as Artemis Entreri, who could outfight many drow veterans ten times his age?
[ترجمه گوگل]دیگر چگونه می توان دستاوردهای جنگجوی مانند آرتمیس انترری را توضیح داد، که می توانست با بسیاری از کهنه سربازان ده برابر سن خود مبارزه کند؟
[ترجمه ترگمان]چه چیز دیگری برای توجیه کردن هنرهای رزمی مانند ارتمیس Entreri که در سن و سال او بیش از ده برابر او پیروز شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیروز شدن (فعل)
win, triumph, defeat, gain victory, outfight

از میدان در کردن (فعل)
outfight

انگلیسی به انگلیسی

• fight better than; be stronger than, be mightier than

پیشنهاد کاربران

بپرس