outfield

/ˈaʊtˌfild//ˈaʊtfiːld/

معنی: مزرعه دور افتاده، قسمت خارجی میدان، بیرون از محیط
معانی دیگر: زمین های بیرونی، دشت های اطراف (چیزی)، برون زمین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the area of a baseball field beyond the infield.

(2) تعریف: the playing positions in this area or the players occupying them, collectively.

جمله های نمونه

1. He can play in the outfield.
[ترجمه گوگل]او می تواند در خارج از زمین بازی کند
[ترجمه ترگمان] اون می تونه توی محوطه بیرون بازی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We had the depth in the outfield.
[ترجمه گوگل]ما عمق زمین را در اختیار داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما عمق زمین را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We got locked into the outfield situation once Greg accepted arbitration.
[ترجمه گوگل]زمانی که گرگ داوری را پذیرفت، در موقعیت بیرون زمین قفل شدیم
[ترجمه ترگمان]وقتی گرگ حکمیت را پذیرفت، ما وارد وضعیت outfield شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their outfield play is weak.
[ترجمه گوگل]بازی بیرون زمین آنها ضعیف است
[ترجمه ترگمان]بازی outfield ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hurt shoulder playing the outfield.
[ترجمه گوگل]هنگام بازی در خارج از زمین شانه‌ام درد می‌کند
[ترجمه ترگمان]شانه ام را به زمین زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We know Montreal did try him in the outfield.
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که مونترال او را در زمین بیرونی امتحان کرد
[ترجمه ترگمان]ما میدونیم که \"مونترال\" اون رو توی محوطه قلعه امتحان کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They also actually moved the outfield fences in and out to favor their own guys.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در واقع حصارهای خارج از زمین را به داخل و خارج منتقل کردند تا به نفع بچه های خودشان باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در واقع حصار outfield را به داخل و خارج انتقال دادند تا به نفع افراد خود عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally, the outfield experimental results of the meter wave radar angle super - resolution were given out.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نتایج تجربی بیرونی از وضوح فوق العاده زاویه رادار موج متر ارائه شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نتایج تجربی outfield از زاویه رادار موج سنج مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The batter hits a fly ball to the outfield, right in between the left fielder and the center fielder.
[ترجمه گوگل]ضربه کوب یک توپ مگس را به زمین بیرون می زند، درست در بین بازیکن چپ و بازیکن مرکزی
[ترجمه ترگمان]توپ به توپ پرنده برخورد می کند و درست بین بازیکن میانی و مدافع میانی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There would be just 16 accomplished outfield players, four youngsters and three goalkeepers.
[ترجمه گوگل]تنها 16 بازیکن در خارج از زمین، چهار بازیکن جوان و سه دروازه بان وجود خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]تنها ۱۶ بازیکن outfield، چهار نوجوان و سه goalkeepers وجود خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most home runs are hit over the outfield fences around fair territory.
[ترجمه گوگل]اکثر ران‌های خانگی از روی حصارهای بیرون زمین در اطراف قلمرو منصفانه برخورد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب زمین های خانگی از حصارهای outfield اطراف قلمرو عادلانه عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Goalkeepers, outfield players and coaches all lined up to lambast the Jabulani.
[ترجمه گوگل]دروازه بان ها، بازیکنان بیرون زمین و مربیان همگی صف کشیدند تا جابلانی ها را بشکنند
[ترجمه ترگمان]Goalkeepers، outfield و and همگی در صف lambast صف کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even if it is just Pete Schourek rocketing across the outfield so that his loopy boss can pretend to be an innovator.
[ترجمه گوگل]حتی اگر فقط پیت شورک در خارج از زمین پرتاب می شود تا رئیس لوپ او بتواند وانمود کند که یک مبتکر است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر به سر پت Schourek سر بزند، به طوری که رئیس loopy بتواند وانمود کند که یک نوآور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So basically your team would have the 11 starters, 1 reserve keeper, and 6 outfield players.
[ترجمه گوگل]بنابراین اساساً تیم شما 11 بازیکن شروع کننده، 1 دروازه بان ذخیره و 6 بازیکن بیرون زمین خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین تیم شما ۱۱ starters، ۱ نگهدار ذخیره و ۶ بازیکن outfield خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزرعه دور افتاده (اسم)
outfield

قسمت خارجی میدان (اسم)
outfield

بیرون از محیط (صفت)
outfield

انگلیسی به انگلیسی

• playing area beyond the infield; players positioned there (baseball)

پیشنهاد کاربران

outfield ( n ) ( aʊtfild ) =the outer part of the field in baseball and some other sports
outfield

بپرس