معنی: عقب گذاشتن، سبقت گرفتن بر، خیلی جلوتر از دیگری افتادنمعانی دیگر: (مسابقه و رقابت و غیره) پیشی گرفتن، جلو زدن، سبقت گرفتن، پشت سر گذاشتن، خیلی جلوتر از دیگری افتادن درمسابقه
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: outdistances, outdistancing, outdistanced
• : تعریف: to leave far behind, as in a race; outrun. • مشابه: outstrip
جمله های نمونه
1. The favourite soon outdistanced the other horses in the race.
[ترجمه گوگل]اسب مورد علاقه به زودی از اسب های دیگر در مسابقه دور شد [ترجمه ترگمان]به زودی مورد علاقه اسب های دیگر در مسابقه قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Lewis quickly outdistanced the other runners.
[ترجمه الهام] لوییس به سرعت از بقیه دوندگان پیشی گرفت
|
[ترجمه گوگل]لوئیس به سرعت از سایر دوندگان فاصله گرفت [ترجمه ترگمان]لوییس به سرعت به بقیه دوندگان ضربه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His wife has outdistanced him in her career.
[ترجمه گوگل]همسرش در حرفه اش از او پیشی گرفته است [ترجمه ترگمان] زنش اونو تو کارش گرفته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It didn't matter that Ingrid had outdistanced them as a movie star.
[ترجمه گوگل]مهم نبود که اینگرید به عنوان یک ستاره سینما از آنها فاصله گرفته بود [ترجمه ترگمان]اهمیتی نداشت که اینگرید آن ها را به عنوان ستاره سینما دیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The company outdistance their nearest business competitors by a long way.
[ترجمه گوگل]این شرکت تا حد زیادی از نزدیکترین رقبای تجاری خود فاصله دارد [ترجمه ترگمان]این شرکت نزدیک ترین رقبای تجاری خود را به یک راه طولانی سوق می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I pushed the pedal again, and we easily outdistanced the walking fireball.
[ترجمه گوگل]دوباره پدال را فشار دادم و به راحتی از گلوله آتشین در حال راه رفتن فاصله گرفتیم [ترجمه ترگمان]من دوباره پدال گاز را فشار دادم، و به راحتی از انفجار گلوله انفجاری لذت بردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The achievements out-distance the errors.
[ترجمه گوگل]دستاوردها از خطاها دورتر می شوند [ترجمه ترگمان]دستاوردها در فاصله دور خطاها را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Turner easily outdistanced the other competitors.
[ترجمه گوگل]ترنر به راحتی از سایر رقبا پیشی گرفت [ترجمه ترگمان]ترنر به سادگی از رقبای دیگر استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As agile amplification abides to outdistance appeal, carriers are abacus to bottleneck botherations at some Chinese airports.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تقویت چابک از جذابیتهای دورتر پیروی میکند، اپراتورها در برخی از فرودگاههای چین چرتکهای برای تنگناها هستند [ترجمه ترگمان]همان طور که تقویت چابک از جاذبه outdistance تبعیت می کند، حامل ها به bottleneck to در برخی از فرودگاه های چین استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One risk is that the economic recovery could outdistance almost everyone's expectations.
[ترجمه گوگل]یک خطر این است که بهبود اقتصادی می تواند تقریباً از انتظارات همه فراتر رود [ترجمه ترگمان]یک ریسک این است که بهبود اقتصادی می تواند انتظارات تقریبا همه را برآورده کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But bets against the dollar could sour fast. One risk is that the economic recovery could outdistance almost everyone's expectations.
[ترجمه گوگل]اما شرط بندی در برابر دلار می تواند به سرعت کاهش یابد یک خطر این است که بهبود اقتصادی می تواند تقریباً از انتظارات همه فراتر رود [ترجمه ترگمان]اما شرط بندی بر علیه دلار می تواند تند باشد یک ریسک این است که بهبود اقتصادی می تواند انتظارات تقریبا همه را برآورده کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Top Words of the Decade were Global Warming, 9/ and Obama outdistance Bailout, Evacuee, and Derivative; Google, Surge, Chinglish, and Tsunami followed.
[ترجمه گوگل]واژههای برتر دهه گرمایش جهانی، 9/ و کمکهای مالی دور از دسترس اوباما، Evacuee و مشتق بود گوگل، سرج، چینگلیش و سونامی به دنبال آن بودند [ترجمه ترگمان]کلمات برتر دهه گرم شدن جهانی، ۹ \/ و اوباما outdistance Bailout، Evacuee و مشتق، گوگل، Surge، Chinglish و سونامی پس از آن بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We have allowed the means by which we live to outdistance the ends for which we live.
[ترجمه گوگل]ما اجازه داده ایم وسایلی که به وسیله آنها زندگی می کنیم از اهدافی که برای آن زندگی می کنیم فاصله بگیرد [ترجمه ترگمان]به این معنی است که ما در این راه به این وسیله زندگی می کنیم که بر آن غلبه کنیم و پایان آن را به پایان برسانیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Our problem today is that we have allowed the internal to become lost in the external. We have allowed the means by which we live to outdistance the ends for which we live.
[ترجمه گوگل]مشکل امروز ما این است که اجازه داده ایم درونی در بیرون گم شود ما اجازه داده ایم وسایلی که به وسیله آنها زندگی می کنیم از اهدافی که برای آن زندگی می کنیم فاصله بگیرد [ترجمه ترگمان]مشکل ما امروزه این است که به داخلی اجازه داده ایم که در محیط خارجی گم شود ما به وسایلی که زندگی می کنیم و پایان آن زندگی می کنیم اجازه داده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• leave far behind in a race; get far ahead of if you outdistance someone, you are a lot better and more successful than they are at a particular activity. if you outdistance your opponents in a race or in an election, you beat them easily.
پیشنهاد کاربران
** To outdistance means to leave someone or something far behind in a race or competition, or to surpass them by a significant margin. پشت سر گذاشتن کسی یا چیزی در یک مسابقه یا رقابت، یا پیشی گرفتن از آنها با فاصله زیاد. ... [مشاهده متن کامل]
### مترادف ها؛ ** surpass, outstrip, leave behind, outpace ### متضادها؛ ** lag behind, fall behind, trail ### مثال؛ 1. The new technology has outdistanced its predecessors in terms of efficiency. 2. She outdistanced her rivals in the sales competition. 3. ** The champion runner outdistanced all his competitors in the marathon. 1. فناوری جدید از نظر کارایی از پیشینیان خود پیشی گرفته است. 2. او در مسابقه فروش از رقبای خود با فاصله زیادی پیشی گرفت. 3. دونده قهرمان در ماراتن از همه رقبای خود با فاصله زیادی پیشی گرفت.