outdazzle

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of dazzle.

پیشنهاد کاربران

1 - رو کم کنی کردن
The red carpet can turn into a competition for the stars to out - dazzle each other with expensive gems.
فرش قرمز می تواند به محلی برای ستاره ها تبدیل شود که با جواهر گرانبهایشان رو کم کنی نمایند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - از سکه انداختن
These latest finds outdazzle even the ancient Egyptian treasures discovered last century
یافته های اخیر حتی می تواند دفینه های باستانی کشف شده مصر را از سکه بیندازد.
سعید امدادی
عاشق کلمه
09127772125

بپرس