outburst

/ˈaʊtˌbərst//ˈaʊtbɜːst/

معنی: ظهور، انفجار، فوران، طغیان
معانی دیگر: (صدا یا انرژی یا احساسات و غیره) برون خیز، برونداد، شلیک، غضب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a bursting forth or out, as of activity or emotion; eruption.
مترادف: burst, eruption, explosion, outbreak, outpouring
مشابه: blast, bout, demonstration, display, effusion, fit, flare-up, flash, gale, gush, paroxysm, passion, riot, round, rush, storm, surge, tantrum, violence, volley

جمله های نمونه

1. an outburst of anger
طغیان خشم

2. There has been another angry outburst against the new local tax introduced today.
[ترجمه گوگل]طغیان خشمگین دیگری علیه مالیات محلی جدید که امروز معرفی شد، رخ داده است
[ترجمه ترگمان]یک طغیان خشم دیگر علیه مالیات جدید محلی امروز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A forceful outburst blew over the garden.
[ترجمه گوگل]طغیان شدیدی در باغ وزید
[ترجمه ترگمان]یک فوران ناگهانی از روی باغ گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her angry outburst was untypical; she's usually very quiet woman.
[ترجمه بی‌نام] فوران خشم او غیرمعمول بود. او معمولا زن بسیار آرامی است.
|
[ترجمه گوگل]طغیان عصبانی او غیر معمول بود او معمولا یک زن بسیار ساکت است
[ترجمه ترگمان]این فوران خشم ناشی از خشم بود؛ معمولا زن بسیار آرامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His speech prompted an angry outburst from a man in the crowd.
[ترجمه گوگل]سخنان او باعث طغیان مردی در میان جمعیت شد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او خشم خشم آلودی را از مردی در میان جمعیت برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was alarmed by his violent outburst.
[ترجمه گل] اون بخودش اومد وقتی شدت خشم اونو دید
|
[ترجمه گوگل]او از طغیان خشونت آمیز او نگران شد
[ترجمه ترگمان]از فوران خشم او یکه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was contrite the morning after her angry outburst.
[ترجمه گوگل]صبح بعد از طغیان عصبانیتش پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح، پس از فوران خشم، پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He later apologized for his outburst.
[ترجمه گوگل]او بعداً بابت هجومش عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]او بعدا از این فوران خشم عذر خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He had a sudden outburst against the whole tribe of actors.
[ترجمه گوگل]او یک طغیان ناگهانی علیه کل قبیله بازیگران داشت
[ترجمه ترگمان]او ناگهان بر علیه تمام افراد بازیگران خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their sudden outburst was obviously genuine; it couldn't have been contrived.
[ترجمه گوگل]طغیان ناگهانی آنها آشکارا واقعی بود نمی شد آن را ساختگی کرد
[ترجمه ترگمان]این فوران ناگهانی آن ها واقعا واقعی بود؛ کاری از آن ساخته نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alice's carelessness provoked her teacher to an outburst.
[ترجمه گوگل]بی دقتی آلیس معلمش را به طغیان برانگیخت
[ترجمه ترگمان]بی توجهی آلیس باعث شد که استاد از کوره در برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A player was cautioned for his angry outburst against the referee.
[ترجمه گوگل]یک بازیکن به دلیل عصبانیت خود از داور اخطار شد
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن برای خشم خشمش نسبت به داور هشدار داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The President's arrival was the signal for an outburst of cheering.
[ترجمه گوگل]ورود رئیس جمهور سیگنالی برای طغیان تشویق بود
[ترجمه ترگمان]ورود رئیس جمهور حاکی از شادی و شادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her comments provoked an outburst of anger from the boss.
[ترجمه گوگل]نظرات او باعث خشم رئیس شد
[ترجمه ترگمان]نظرات او خشم رئیس را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظهور (اسم)
development, advent, manifestation, appearance, apparition, emersion, ostentation, loose, outburst, conspicuity, epiphany

انفجار (اسم)
burst, blast, explosion, gust, bust, detonation, eruption, outburst, pop, blow-out, blow-up, plosion

فوران (اسم)
spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion

طغیان (اسم)
outbreak, riot, sedition, rebellion, outburst, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, overflow, uprising, high water, rage of the sea, rout

انگلیسی به انگلیسی

• eruption, explosion (of speech or activity)
an outburst is a sudden and strong expression of anger or other strong emotion.
an outburst of violent activity is a sudden period of it.

پیشنهاد کاربران

ترکیدن
outburst ( n ) ( aʊtbərst ) =a sudden strong expression of an emotion, e. g. an outburst of anger. =a sudden increase in a particular activity, e. g. an outburst of racism.
outburst
ابراز احساسات، گریه . . بعض. .
عصبانیت
این واژه به معنی نوعی برون ریزی هیجانی شدید هست که همراه با خشم و فریاد و حملات شدید می باشد
اما برون ریزی یا برون ریزی هیجانی ( در حالت ملایم تر و کلی تر ) : Abreaction
پرخاشگری
فوران
انفجار
انفجار خشم ( روانشناسی )
فوران
رخداد جنجالی
بروز شدید، درآمدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس