out to


در پی، کوشا (برای چیزی)، مصمم

جمله های نمونه

1. The whole town turned out to welcome the team home.
[ترجمه گوگل]تمام شهر به استقبال تیم در خانه آمدند
[ترجمه ترگمان]همه شهر از شهر خارج شدند تا به تیم گریفندور خوش آمد بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've got more untidy since I stopped going out to work.
[ترجمه گوگل]از زمانی که سر کار بیرون نرفتم، بی‌نظمی‌تر شدم
[ترجمه ترگمان]از وقتی که از بیرون رفتن سر کار ایستاده ام، بیشتر نا ژولیده دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They often ride out to the mountains when the weather is fine.
[ترجمه گوگل]آنها اغلب در مواقعی که هوا خوب است به کوهستان می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب وقتی هوا خوب است به سمت کوه ها می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When he was little, he was often farmed out to family friends.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او کوچک بود، اغلب برای دوستان خانواده اش پرورش داده می شد
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بود، اغلب برای دوستان خانوادگی پرورش می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every Friday she dolls herself up and goes out to a nightclub.
[ترجمه گوگل]هر جمعه خودش را عروسک می کند و به کلوپ شبانه می رود
[ترجمه ترگمان]هر جمعه خودش رو عروسک می کنه و میره به یه کلوب شبانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The church bells rang out to welcome in the New Year.
[ترجمه گوگل]ناقوس های کلیسا به استقبال سال نو به صدا درآمدند
[ترجمه ترگمان]ناقوس کلیسا در سال نو به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shoulders of his jacket were padded out to make them look square.
[ترجمه گوگل]شانه های ژاکتش را به شکلی بیرون آورده بود که مربع به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]شانه هایش گشاد شده بودند تا میدان را عوض کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Security forces were ordered out to control the situation in the city.
[ترجمه گوگل]به نیروهای امنیتی دستور داده شد تا اوضاع شهر را کنترل کنند
[ترجمه ترگمان]به نیروهای امنیتی دستور داده شد تا وضعیت شهر را کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He's been asked out to dinner.
[ترجمه گوگل]از او برای شام خواسته شده است
[ترجمه ترگمان]او را برای شام دعوت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let's ride out to the mountains while the weather is good.
[ترجمه گوگل]بیایید تا زمانی که هوا خوب است به سمت کوهستان حرکت کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا خوب است، بیاید به کوهستان برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her skilful fingers spun the wool out to a fine thread.
[ترجمه گوگل]انگشتان ماهرانه او پشم را به نخ ریز میریختند
[ترجمه ترگمان]انگشتان ماهرانه او نخ را به یک رشته نخ نخ قلاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I suggest we go out to eat.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد میکنم بریم بیرون غذا بخوریم
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد می کنم بریم غذا بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her optimism turned out to be misplaced.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که خوش بینی او نابجا بوده است
[ترجمه ترگمان] optimism تبدیل به گم شدن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We ship books out to New York every month.
[ترجمه گوگل]ما هر ماه کتاب ها را به نیویورک می فرستیم
[ترجمه ترگمان]ما هر ماه یه سری کتاب به نیویورک می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She's asked Steve out to the cinema this evening.
[ترجمه گوگل]او از استیو خواسته که امروز عصر به سینما برود
[ترجمه ترگمان]امشب او از استیو خواسته است که به سینما برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enthusiastically trying to, resolutely attempting to

پیشنهاد کاربران

به دنبالِ
A being who is just out to satisfy drives and instincts
موجودی که فقط به دنبال ارضای میل ها و غرایز است
به سمت
موظف بودن
You out to report a rubbery to the police.
شما موظفید که یک دزدی را به پلیس گزارش دهید.
try to
مصمم/مُصر بر

بپرس